عروس اذان گو در عراق!

می گویند عروس خانم وقتی وارد خانه مادر شوهر برای حضور در ضیافت افطاری شد که مادرشوهر و دخترانش ( یعنی خواهرشوهران عروس) از صبح تا شام زحمت کشیده بودند و حتی سفره را پهن کرده و آب جوش نبات…

می گویند عروس خانم وقتی وارد خانه مادر شوهر برای حضور در ضیافت افطاری شد که مادرشوهر و دخترانش ( یعنی خواهرشوهران عروس) از صبح تا شام زحمت کشیده بودند و حتی سفره را پهن کرده و آب جوش نبات را هم سر سفره گذاشته بودند. عروس که سر سفره ی آماده رسیده بود، با لحنی ناز و لوس رو به مادر شوهرش گفت: “مادر جون! کاری هست که من بکنم؟!”مادرشوهر که از زرنگی و تنبلی و دیرآمدن عروس خسته و عصبانی بود، با زبان طعنه گفت: “نه مادر! کاری که نیست، فقط اگر خسته نمی شوی، اذان افطار را تو بگو!”حالا هم در خبرها آمده است که هیات های بلند پایه عربستان و امارات لابد با چمدان هایی پر از پول، وارد بغداد و دمشق شده و با استقبال پرشور مقامات محلی روبرو گردیده اند! یکی نیست به این عروس های بی محل یا ببخشید، خروس های بی محل بگوید حالا که سختی مبارزه با داعش و جنگ و خونریزی با کمک ایران در سوریه و عراق تمام شده و به اصطلاح سفره با همه مخلفاتش پهن شده، چه کمکی از شما ساخته است الّا اذان گفتن دم افطارش؟!

دیدگاهتان را بنویسید