چرا باید در انتخابات شرکت کرد…
چند روز پیش محمدعلی طالبی، رییس ستاد انتخاباتی دکتر پزشکیان از طریق صفحه اینستاگرامی خود از مخاطبینش خواست که اگر در انتخابات شرکت نمیکنند، دلیلش را برایش بنویسند. این نوشتار حاصل پاسخهایی است که او در همان صفحه در پاسخ به مخاطبان خود ارائه کرده است.
چند روز پیش محمدعلی طالبی، رییس ستاد انتخاباتی دکتر پزشکیان از طریق صفحه اینستاگرامی خود از مخاطبینش خواست که اگر در انتخابات شرکت نمیکنند، دلیلش را برایش بنویسند. این نوشتار حاصل پاسخهایی است که او در همان صفحه در پاسخ به مخاطبان خود ارائه کرده است.
طالبی پس از آن نوشت: «چند روز پیش از شما خواستم تا اگر در انتخابات شرکت نمیکنید، دلیلش را برابم بنویسید، انتظار این حجم زیاد مشارکت در گفتگو را نداشتم. دریافت حدود ۵۰۰ پاسخ را به فال نیک میگیرم و آن را نشانهای از بلوغ اجتماعی و میل به گفتگو میدانم. گفتگویی که میتواند زمینهساز همدلی و نزدیکی هرچه بیشتر نظرگاههایمان به یکدیگر شود و حتی اگر در ابن انتخابات به موضع واحد نرسیم، افق روشنی از توافق و درک مشترک از مسائل ایران پیش رویمان تصویر میکند.
عذرخواهم که امکان پاسخ تک به تک و جداگانه به همه پیامها برایم مقدور نبوده. همه آنها را خوانده و با توجه به مشابهت میان پیامها دستهبندی کردهام و نظر خود را در قالب شش دسته ذیل ارائه میکنم.»
اعتراض به وضع موجود
بسیاری از پاسخها در مورد دلیل عدم شرکت در انتخابات را میشود در قالب اعتراض به وضع موجود دستهبندی کرد. فقر، فساد، تبعیض، تورم و… موجب شده تا بسیاری از شما ناراضی و خشمگین از این وضع موجود، تصمیم به ترک صحنه داشته باشید. من این موضع را درک میکنم و با معترضین این وضع همدلی دارم اما به گمانم اعتراض به وضع موجود اتفاقا میتواند بهترین دلیل برای به پا خواستن و اقدام در جهت تغییر باشد. سکوت و انفعال ما چیزی را عوض نمیکند. اگر الان جامعه ما در شرایطی دشوار به سر میبرد و از زندگی که شایسته آن است، دور مانده، دلیلش سود بردن عدهای دیگر از این وضعیت است. آنها که سودشان در این وضعیت است، اتفاقا از عدم مشارکت ما استقبال میکنند چرا که با عدم مشارکت، کشور را در آغوش آنها رها ساختهایم و به آنها فرصت میدهیم تا وضعیت نامناسب موجود را هر چه بیشتر تثبیت کنند. در شرایط حاضر چه اعتراضی رساتر از رای به دکتر پزشکیان که خود نیز معترض وضع موجود و همواره فریادگر دردهای مردم بوده است؟
بیاعتمادی به اصلاحطلبان
گروهی از دوستان هم نظراتی ارائه کردهاند از قبیل آنکه اصلاحطلب و اصولگرا تفاوتی ندارند، یا اصلاحطلبان هم فقط به فکر منافع خودشانند و اگر سر کار بیایند مردم را فراموش میکنند و…
من منکر این نیستم که اصلاحطلبان هم در مسئولیتهایی که داشتهاند، بینقص نبوده و خطا کردهاند. گاهی هم این خطاها منجر به سرخوردگی بیشتر جامعهای شده که به آنها اعتماد کرده بود. اما حتی اگر عملگرایانه هم بخواهیم نگاه کنیم، جریانی که جز با رای مردم نمیتواند سر کار بیاید و حامی دیگری در ساختار قدرت ندارد، ناچار است به خواستهای مردم توجه کرده و دائما خود را با آنها تنظیم نماید. از دست دادن حمایت مردمی مستقیما منجر به بیرون رانده شدن اصلاحطلبان از دایره قدرت شده و اگر هیچ ضرورت دیگری هم وجود نداشته باشد، همین یک ضرورت مادام که مردم در صحنه باشند، مانع از میشود که آنها مطالبات مردمی را ندیده بگیرند. به علاوه زمانهایی که اصلاحطلبان در قدرتند، به سبب یکدست نبودن حاکمیت، نهادهای نظارتی نیز با وسواس بیشتری مراقب تخلفات هستند. تجارب گذشته نشان میدهد در زمانی که دولت در دست اصلاحطلبان بوده شاهد شفافیت بیشتر و فساد و تبعیض کمتر بودهایم و جامعه نیز دوره باثباتتر و رونق بیشتری را تجربه کرده است. اقای پزشکیان و تیمی که همراه او به دولت خواهند رفت، حتما به این موضوع آگاه هستند که نیرویی جز حمایت مردمی ندارند و اگر به هر دلیلی این حمایت را از دست دادند، سقوطشان قطعی است. به همین سبب است که صراحتا خطاب به مردم میگوید: اگر به خواست آنها عمل نکرد رایشان را پس بگیرند و اگر نتوانست تغییرات حداقلی بدهد، کنار میکشد.
بیفایده بودن شرکت در ادوار گذشته انتخابات
بعضی دوستان اشاره کردهاند که تاکنون بارها در انتخابات شرکت کردهاند اما نتیجهای نداشته. به همین سبب این بار قصد شرکت در انتخابات ندارند.
ما وقتی رای میدهیم و کسی را انتخاب میکنیم، حتما انتظارات و توقعاتی از او داریم. انتظاراتی که گاه برامده از شعارها و وعدههای کاندیداست و گاه زاییده نیازهای ما و تصورمان از جایگاه رییسجمهور. البته آقای دکتر پزشکیان در بیان مواضع، شعارها و وعدههایش تلاش کرده با توجه شناختی که از جایگاه و اختیارات رییسجمهور دارد و تجربیاتی که در مدت طولانی سیاستورزیاش کسب کرده، چیزی نگوید که بعدا نتواند به آن عمل کند اما نگاهی به تجارب تاریخی ما هم نشان میدهد اتفاقا هر بار که مردم در صحنه حضور داشته و با رای خود صحنه را تغییر دادهاند، کشور روزهای بهتری را در عرصههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تجربه کرده. اگرچه این بهتر شدن ممکن است برای بسیاری از ما ناکافی باشد و انتظاری بیش از آنچه واقع شده، داشته باشیم. چرا این بهتر شدن حداقلی را با پزشکیان تکرار نکنیم و فرصت حیات مجدد برای جامعه فراهم نسازیم؟ حتی اگر به دنبال بهبود حداکثری هم باشیم، لازم است جامعه بتواند تنفس کرده و تجدید حیات کند.
قدرت ناکافی رییسجمهور برای اقدام موثر
رییسجمهور در کشور ما قدرت اول نیست و برنامههایش برای انجام اصلاحات مورد نظر ممکن است با محدودیتهای ساختاری متعددی مواجه شود. این موضوع را پیش از این نیز بارها تجربه کردهایم. اما این محدودیتها لزوما به معنای کم بودن قدرت او نیست. مقایسه تفاوت رشد اقتصادی و آزادیهای مدنی در دولت خاتمی و دولتهای پس از او، عبور از تابوی مذاکره و توافق با غرب و انعقاد برجام در کنار گسترش اینترنت در دولت روحانی و… نشان دهنده آن است که فرق میکند چه کسی رییسجمهور باشد. به علاوه ما در جامعهای زندگی میکنیم که هنوز بسیاری از حقوق شهروندی تثبیت نشده و در این وضعیت رییسجمهور حتی اگر قدرت زیادی در بهبود اوضاع نداشته باشد، قدرت زیادی در تخریب شرایط موجود دارد. نگاهی به وضعیت سرعت اینترنت و فیلترینگ، اخراج اساتید و دانشجویان متفاوت، تحمیل مالیاتهای سرسامآور به مردم، برخوردهای خیابانی و وارد ساختن هزینههای متعدد به شهروندان با بهانههای فراقانونی و.. در سالهای اخیر بیندازید تا ببینید رییسجمهور چه قدرتی دارد. قدرت دکتر پزشکیان در جایگاه رییسجمهور، قدرت مطلق نیست اما حتما میتواند به بسیاری رویههای مخرب موجود پایان داده و با استفاده از نظرات متخصصین هر حوزه، چینش مناسب مدیران، تنشزدایی در سیاست خارجی و هزینهکرد صحیح درامدهای کشور گامهای بزرگی در جهت بهبود تدریجی زندگی و حفظ کرامت و حقوق شهروندان بردارد.
نتیجه از پیش معلوم انتخابات
در بسیاری از ادوار انتخابات این موضوع مطرح شده که مثلا فلانی کاندیدای اصلی نظام است و نتیجه از پیش معلوم است. الان هم برخی این شائبه را مطرح میکنند که تایید صلاحیت دکتر پزشکیان صرفا برای گرم کردن تنور انتخابات و کشیدن مردم به پای صندوق رای است وگرنه نتیجه از قبل معلوم است.
چرا از این زاویه نگاه نکنیم که شاید این شایعه ساخته و پرداخته کاندیداهای رقیب باشد برای آنکه هواداران بالقوه کاندیدای اصلاحطلب را مایوس کرده و راه را برای پیروزی خود هموار سازند؟ مگر در ادوار گذشته همچون انتخابات ۷۶ و ۹۲ چنین بحثی مطرح نبود و مگر حضور پرشور مردم، صحنه را تغییر نداد؟ چرا این بار این اتفاق نیفتد؟ به نظر من که حضور و همدلی مردم در حمایت از پزشکیان میتواند نتیجهای را رقم بزند که همه جامعه از آن سود ببرند.
رد صلاحیتها و نبودن کاندیدای دلخواه
رد صلاحیتها معضلی است که همه ما به آن اذعان داریم. چه در انتخابات ریاست جمهوری و چه در هر انتخابات دیگری با تحمل و پذیرش سلایق مختلف میتوان رقابت باشکوهتر و عادلانهتری را تجربه کرد که نفع آن به همگان برسد و وزن واقعی هر تفکر و گروهی نیز مشخص شود. با این حال به گمانم در جایی که کاندیدای حداقلی وجود دارد، میتوان با عبور از بخشی از خواستهها، زمینه را برای حرکت کشور در مسیر درست فراهم ساخت. عدم مشارکت در انتخابات به سبب حذف کاندیداها در شرایطی که هنوز فرصت انتخاب هست، میتواند رد صلاحیت را به ابزاری کارامد برای مدیریت و مهندسی انتخابات بدل سازد اما اگر با وجود رد صلاحیتها، باز هم گزینه متفاوت و خواهان تغییر پیروز انتخابات باشد، این ابزار بلااثر میشود. دکتر پزشکیان هم تا اینجا نشان داده که میتواند بسیاری از بخشهای محذوف جامعه را نمایندگی کرده و از جایگاه رییس جمهور مطالبات آنها را پیگیری نماید.
عکس: هادی رحیم دل