روایت هنرمند گمنام ابرکوهی از زراعت تا موسیقی و صنایع دستی:

«کشاورزی» که با الهام از طبیعت «ساز» می زند و «ترانه» می خواند

هنرمند خوش ذوق ابرکوهی که در شاخه های مختلف هنری همچون آهنگسازی، خوانندگی، نوازندگی سازهای مختلف و طراحی و ساخت صنایع دستی چوبی فعالیت دارد، منشا و منبع الهام خلق آثارش را مربوط به طبیعت می¬داند و خود را کشاورزی معرفی می¬کند که بدون گذارندن تحصیلات دانشگاهی، هنر و فنون مختلف را فراگرفته است و در زمینه کشاورزی و مرتع داری نیز طرح های گوناگونی مدنظر دارد که هنوز فرصت ارائه آنها برایش ایجاد نشده است.

«مهدی فلاحی» در گفت­وگو با بشارت یزد در حاشیه برگزاری “جشن شکرگزاری پایان برداشت محصول زردآلو” که در دهستان‌های “فراغه” و “تیجرد” شهرستان “ابرکوه” برگزار شد از سابقه فعالیت های مختلف هنری، زیست محیطی و مرتع داری خود سخن گفت که در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانیم:

طراحی و ساخت آثار کاربردی و تزئینی از چوب

از معرفی خودتان شروع کنید و در خصوص فعالیت هایی که در حیطه خلق آثار هنری و تزئینی با چوب انجام می­دهید، توضیح دهید.

 مهدی فلاحی ساکن و متولد شهرستان ابرکوه-منطقه فراغه-روستای جلال آباد هستم. بنده کار با چوب را از سال ۱۳۹۱ و به شکل تجربی یا خودآموز آغاز کردم. شروع فعالیت هایم با گلدان سازی بود؛ بدین صورت که تنه های خشک شده درختان را از داخل خالی می­کردم و پس از عایق بندی و پرداخت از نظر جلا و رنگ، گل های طبیعی را در آن ها کشت و نگه داری می­کردم. به مرور زمان به علت کمبودی که در رابطه با تنه درختان وجود داشت و اینکه علاقه ای نداشتم درخت جدیدی برای اینکار بریده شود رو به ساخت میز و صندلی آوردم. البته اوایل اکثر کارهایم خراب می­شد یا در حد ارائه به بازار نبود که آنها را یا به کلی دور می انداختم و یا اگر اندکی قابلیت نگهداری داشت به دیگران هدیه می­دادم. به مرور زمان آنقدر چوب و کار خراب کردم تا بالاخره موفق شدم آثاری کاربردی و تزئینی از جنس چوب بسازم و برخی از آنها را نیز به فروش برسانم. البته باید بگویم هیچگاه کار با چوب را از هیچ نجاری نیاموختم و در این راه صرفا با تجربه و آزمون و خطا کردن مسیر را ادامه دادم. آثار چوبی را در دو گروه منظم و غیر منظم خلق می­کنم؛ ولی تخصصم در حیطه ساخت آثار چوبی غیر منظم با استفاده از بوته ها و … است. تمام آثار چوبی ام نیز توسط خودم طراحی، بریده و ساخته می­شوند.

برای حفظ حیات و گونه های جانوری تلاش می­کنم

اینطور که به نظر می آید فعالیت های هنری شما مربوط به رشته تحصیلی و سوابق علمی تان نیست؛ پس چطور شد که رو به فعالیت هنری آوردید؟ قبل از آن شغل و حرفه شما چه بود؟

بله همینطور هست؛ بنده تحصیلاتم را فقط تا دیپلم ادامه دادم و پس از آن به کشاورزی که از کودکی به آن علاقه مند بودم پرداختم؛ در تمام سال هایی که کار با چوب و دیگر فعالیت هایم را انجام می­دادم به شکل همزمان در حیطه مرتع داری و به صورت تخصصی ساخت “آب بند” در اراضی طبیعی ابرکوه مشغول بوده ام. هر ساله در موقع نوروز به دلیل دغدغه ای که در خصوص محیط زیست و منابع طبیعی به عنوان یکی از منابع الهام خود دارم، به اتفاق تیمی از دوستانم به دره های پربارش اطراف روستاها می رویم و آب بند هایی را در مناطق پربارش می­سازیم. این “آب بندها” آب را جمع آوری می­کنند و با توجه به اینکه هم اکنون خشکسالی حاکم است در تابستان که بیابان ها و مراتع خشک تر می­شوند، مورد استفاده جانداران و خزندگان و پرندگان مختلف قرار می­گیرند. طرح های گوناگونی نیز در خصوص کشاورزی و رطوبت رسانی به اراضی کشاورزی مدنظر دارم که هنوز فرصت جمع بندی و ارائه آنها را پیدا نکرده ام ولی در اولین فرصت به ارائه این طرح ها نیز خواهم پرداخت.

طبیعت و هنر جدای از هم نیستند

علاقه تان به طبیعت و محیط زیست است که شما را به سوی فعالیت های هنری و فرهنگی سوق داده یا فعالیت های هنری تان موجب شده که علاقه مندی­تان به طبیعت و محیط زیست و حیوانات بیشتر شود و توجه و حساسیتی بیشتری در این خصوص از خود نشان دهید؟

 می­توانم اینگونه پاسختان را بدهم که هنر و محیط زیست هر دو به هم مرتبط هستند و هر دو یکدیگر را به سمت دیگری سوق می­دهند؛ به عنوان مثال اگر طبیعت را دوست داشته باشیم، خود به خود شنیدن موسیقی نیز احساساتمان را نوازش می­دهد و وقتی موسیقی را دوست داشته باشیم نیز صداهایی که در طبیعت وجود دارد بیشتر به نظرمان می­آید و از شنیدن صدای آب، پرندگان و وزش باد هم متاثر خواهیم شد. می­خواهم بگویم هنر و طبیعت به شکلی غیر قابل انکار به یکدیگر مرتبط هستند و هیچ کدام را نمی­توان جدای از دیگری دانست.

نوازندگی ویولون، پیانو، کمانچه، گیتار و آکاردئون در کنار خوانندگی

درخصوص فعالیت هایتان در حیطه موسیقی و چگونگی علاقه مند شدن به یادگیری نوازندگی و خوانندگی بگویید.

نزدیک به ۱۶ سال است که در حیطه موسیقی فعالیت می­کنم؛ سازهای مختلفی چون کمانچه، ویولون، گیتار، آکاردئون و پیانو را می­نوازم و نوازندگی برخی از این سازها را نیز در آموزشگاه موسیقی ابرکوه تدریس می­کنم. به تدریج پس از شروع نوازندگی به خوانندگی نیز علاقه مند شدم و در این زمینه نیز فعالیتم را آغاز کردم؛ آثار مختلفی نیز ساخته ام که در رسانه های مختلف منتشر شده اند؛ البته آثارم مجوز ندارند و از طریق رسانه های برون مرزی یا در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی منتشر شده اند.

نمی خواهم ترانه هایم مردم را غمگین کند و به خواندن شعر سیاسی تمایل ندارم

در خصوص مضامین مورد علاقه­تان جهت آواز و ترانه خواندن نیز برایمان بگویید؛ چگونه ترانه آثارتان را انتخاب می­کنید؟ بیشتر با کدام ترانه سرا ها و شاعران همکاری داشته اید؟

جهت انتخاب ترانه هایم به خصوص در سال های اخیر وسواس و حساسیت خاصی را مد نظر قرار داده ام؛ در مقطعی از فعالیتم ترانه هایی با مضامین عاشقانه و زمینی را انتخاب می کردم که اغلب این آثار توسط هنرمندان بومی و ترانه سرا های جوان سروده شده بود؛ از سال ۹۴ به بعد اما تصمیم گرفتم شعر آثارم را از میان اشعارکلاسیک و سنتی ایران که اغلب شعرهای خیام، مولانا، سعدی، حافظ و… با مضامین عرفانی و فلسفی هستند، انتخاب کنم. برایم اهمیت بسیاری دارد که آثارم را حتی اگر قرار است ۵ نفر هم گوش دهند، همان پنج نفر از موسیقی ام لذات ببرند و به جای اینکه تحت تاثیر آثارم در غم و اندوه فرو روند، دچار سرخوشی احساس لذت شوند؛ چرا که مردم در حال حاضر و به واسطه شرایطی که همه به خوبی از آن مطلع هستیم و به واسطه زندگی در همین جامعه با گوشت و پوست خود لمس می­کنیم، گرفتاری و غم و غصه های مختلف کم ندارند. وظیفه هنرمند آگاهی بخشی است و باید در همین راستا برای جامعه خود کار کند؛ ولی نباید گونه ای باشد که هنرمند در اختیار سیاست و سیاست زدگی قرار گیرد و مانند بسیاری از اقشار با مسئولان و افراد دارای منصب مدام در جدال باشد و گلاویز شود؛ این گونه کشمکش ها برای مردم نیز نتیجه مطلوب ندارد و نمی­خواهم چنین چیزی را در جامعه شاهد باشم؛ لذا با در نظر گرفتن همین نکات به سمت اشعار افرادی مانند خیام و مولانا رفتم و مضامین عرفانی و اجتماعی را به اشعار سیاسی و نامربوط ترجیح داده ام.

سبکم در موسیقی تلفیقی است

آیا در خوانندگی سبک خاصی را دنبال می­کنید یا موسیقی پاپ را برای طرفدارانتان ارائه می دهید؟ درمورد آخرین اثری که ارائه داده اید و بازخورد آن نیز توضیح دهید.

فکر می­کنم علیرغم آنکه اشعار و ترانه هایم به نوعی مردمی است و اقشار مختلفی می­توانند با آن ها ارتباط برقرار کنند، سبک خواندنم پاپ محسوب نمی­شود و به نظر خودم سبک آثارم یک سبک موسیقی و خوانندگی تلفیقی است؛ سبک های تلفیقی همانگونه که از نامشان مشخص است، حاصل تلفیق چند سبک موسیقی با یکدیگرند. آخرین اثری که ارائه کردم “شانه های تو” نام دارد و بازخورد آن نیز برایم رضایت بخش بوده است؛ عده ای از تهیه کنندگان و سرمایه گزاران نیز در خصوص همین ترانه با ارسال پیام و تماس هایی پیشنهاد همکاری جهت تهیه آلبوم و اجرای کنسرت داده اند که البته فعلا این پیشنهادات را رد کرده ام. شعر این اثر از زنده یاد «فروغ فرخزاد» است و اتفاقا شاید این ترانه نسبت به آثار دیگرم چندان عارفانه محسوب نمی­شود ولی شعر قوی و دارای مضمونی مناسب است. در خصوص انتخاب ترانه و ساخت این اثر نیز مانند سایر آثارم از نظرات موسیقی دانان و افراد متخصص استفاده کرده ام.

معتقدم تعصب، ذوق را کور می­کند

به نظر می­رسد خوانندگان و افرادی که در حیطه موسیقی فعالیت دارند نسبت به سایر افراد زمان بیشتری را به گوش دادن انواع موسیقی و آثار افراد مختلف اختصاص می­دهند؛ آیا این موضوع در مورد شما هم صدق می­کند؟ در خلوت خود چه ترانه ها و آثاری را گوش می­دهید و به نظرتان سبک و نوع خواندن خودتان شبیه به کدام خواننده است؟

بله همینطور که گفتید موسیقیدانان اکثر وقت خود در طول یک شبانه روز را به گوش دادن موسیقی های مختلف بی کلام و دارای خواننده اختصاص می­دهند. بنده نیز از این قاعده مستثنی نیستم و پیرو همین اصل هستم و موسیقی های گوناگونی در سبک های مختلف از کلاسیک و سنتی گرفته تا مدرن و پاپ و تلفیقی را نسبت به زمان شنیداری که دارم گوش می­دهم؛ ضمنا هیچ تعصبی هم به هیچ سبک یا شخصی در حیطه موسیقی ندارم و یقین دارم تعصب کورکورانه در این حیطه ذوق و خلاقیت انسان را کور می­کند. آثار افراد مختلفی همچون استاد شجریان، شهرام ناظری و … را در خلوت خود گوش می­دهم و سبک موسیقی خودم نیز به نظرم شبیه به سبکی است که آقای “زند وکیلی” کار می­کنند.

محیط زیست در حال نابودی است

اگر حرف یا سخن خاصی در انتها به عنوان حسن ختام این مصاحبه در مورد مسائل مختلفی که مجال و فرصت طرح آنها در این مصاحبه نبود دارید، مطرح کنید.

ممنون از شما بابت این گفت و گو و فرصتی که در اختیارم گذاشتید؛ متاسفانه در حال حاضر در مسیری گام برمی­داریم که بین ملت و مسئولان شاهد دست به یقه شدن و کلنجار رفتن هستیم؛ بنده با این مسیر و این گونه اقدامات مخالفم و معتقدم هر چه هست از درون خود ماست؛ باید جهت تغییرات مدنظرمان به خود شناسی برسیم؛ به سمت معرفت برویم. این لازمه و نیاز کلی برای بشر امروزی است و اگر به این مسیر تغییر مسیر ندهد به فنا خواهد رفت. در مسیری گام برمی­داریم که طبیعت را نیز نابود خواهیم کرد و اگر با همین روال پیش برویم قحطی به دلیل تغییرات آب و هوایی انسان را درگیر خواهد کرد؛ ضربه های زیادی را به محیط زیست وارد کرده ایم و باید در این خصوص فکری کنیم؛ رسانه ها نیز نقش مهمی دارند و باید در خصوص آسیب های مختلفی که به واسطه فعالیت های مخرب زیست محیطی به زمین به عنوان محل زندگی­مان وارد می­شود اطلاع رسانی جامع و دقیقی انجام دهند. در اصل قرار بود طبیعت به ما خدمت کند و همین کار را هم کرد و همه چیز در راستای خدمت به اشرف مخلوقات بود ولی ما انسان ها به طبیعت بدکردیم و حالا نوبت ماست که خدمت کنیم و خطاهایمان را جبران کنیم. امیدوارم روال و شرایط به گونه پیش برود که به نفع نسل بشر باشد و به عنوان هنرمند تمام دغدغه و فکر و ذکرم درگیر محیط زیست و مسائل مربوط به آن است.

دیدگاهتان را بنویسید