چاره مقابله با تنگ نظری ها جدیت و تلاش اهالی موسیقی است

صالح مستوفیان/ شروع تابستان، آغاز فصل سمفونی های داغ و کشدار طبیعت را روز جهانی موسیقی نامیده اند. آوای خوشی که زندگی بدون آن ضربان و زیبایی ندارد و آشنا و همنشین انسان در خوشی ها و ناخوشی های زندگی…

صالح مستوفیان/ شروع تابستان، آغاز فصل سمفونی های داغ و کشدار طبیعت را روز جهانی موسیقی نامیده اند. آوای خوشی که زندگی بدون آن ضربان و زیبایی ندارد و آشنا و همنشین انسان در خوشی ها و ناخوشی های زندگی و زبان رسمی نیایشِ آفرینش، در سپاس از پروردگار است.  

نوای موسیقی اما دهه هاست که در سرزمینمان ناکوک به گوش می رسد و اما و اگرهای بسیاری پیش پای هنرمندان این عرصه گذاشته می شود. این معضل در استان کویری ما رنگ و بوی خاص تری دارد و هرچند در دولت تدبیر و امید با کمی ارفاق می توان گفت کنسرتی در یزد لغو نشده و جریان موسیقی با نرمش بیشتری مواجه است اما اجرای خوشبینانه ماهی یک کنسرت در استان و تنگ بودن فضا برای اجرای اهالی موسیقی در یزد در کنار مشکلات متعدد معیشتی و اختلافات و کدورت ها میان هنرمندان همچنان وضعیت این هنر را مهجور و ناخوش احوال نگه داشته است.

بشارت یزد به مناسبت روز جهانی موسیقی میزبان چند تن از پیشکسوتان و هنرمندان موسیقی استان بود تا در قالب میزگردی به کنکاش در چرایی حال ناکوک موسیقی یزد بپردازیم. علی محمد مهنام نوازنده چیره دست ویولون، محمدرضا صنعتی نوازنده مطرح تار، علیرضا ارجمندی استاد دانشگاه و مدرس موسیقی کودکان، امیر محمد تفتی خواننده خوش صدای موسیقی ایرانی و علی صالحی مدیرکل روابط عمومی استانداری یزد و یکی از ترانه سرایان موسیقی پاپ کشور مهمانان این همنشینی هنری بودند. آنچه را که می توان نقطه اشتراک نظری این جمع دانست که حیات موسیقی را همواره در حالت کما نگه داشته، قطع بودن شریان های اقتصادی موسیقی در استان و کشور است. اینکه برای دانشجویان و هنرجویان موسیقی فضایی بصورت دائمی جهت اجرای زنده فراهم نیست و بر این اساس یک هنرمند بجای تمرکز بر آفرینش و آموزش مجبور است در تقلا برای معیشت، دست به هرکاری بزند. تنگ نظری های بیرونی در کنار بداخلاقی های درونی دیگر معضل موسیقی استان بود که در این نشست به بحث گذاشته شد. نبود یک صنف ساختار یافته و بی متولی بودن موسیقی در کشور، نگاه سلیقه ای در کنار تشتت در سیاست گذاری ها نسبت به موسیقی چالش دیگر این هنر عنوان شد. پایان این میزگرد اما چندان غم انگیز و سرد نبود چرا که همه مهمانان که سالها در عرصه موسیقی استان و کشور فعالیت داشته اند متفق القول اذعان کردند چاره ای جز امید داشتن و تلاش کردن برای اعتلای هنر موسیقی آنهم در شرایط استقبال کم نظیر خانواده ها و مردم نیست و در این میان «سرزنش ها گر کند خار مغیلان» نباید غم خورد. علیرضا ارجمندی و علی صالحی نیز بر این باور بودند این روزها بهترین انتصابات فرهنگی و هنری در یزد اتفاق افتاده و افرادی عهده دار مدیریت فرهنگی استان شده اند که بیشترین قرابت را با هنر و موسیقی دارند و باید از این فرصت و ظرفیت نهایت بهره را برد. هرچند در گفتگوهای پیش از این نشست با برخی از هنرمندان، گلایه هایی از وجود باندبازی و توجه ویژه به برخی از آموزشگاه های موسیقی یزد توسط متولیان امر مطرح شده بود اما در این نشست خبری سخنی از آن به میان نیامد و بشارت یزد در آینده این گلایه ها را پیگیری خواهد کرد. در ادامه گفتگو با تنی چند از اهالی موسیقی استان را می خوانید:

 

 

محدودیت تبلیغات محیطی برای موسیقی

علی محمد مهنام، نوازنده ویولون و مدیر آموزشگاه موسیقی نسیم صبا: یکی از مشکلات پیشروی آموزشگاه های موسیقی در استان محددیت در تبلیغات محیطی است. طبق شرایط جدید وضع شده برای تابلوهای تبلیغاتی، از نصب تابلوی آموزشگاه موسیقی در معابر جلوگیری می شود و در مراجعاتی که من به نهادهای ذیربط داشته ام، شفاها اعلام کرده اند که اجازه تبلیغات برای موسیقی را نداریم! ممکن نیست بخواهیم فعالیت اقتصادی داشته باشیم اما امکان تبلیغ نباشد.

 

علیرضا ارجمندی، استاد دانشگاه و مدرس موسیقی کودکان: آنچه بابت این موضوع شنیده ام این است که تمامی مشاغل جهت ساماندهی تابلوهای تبلیغاتی خود باید به شهرداری مراجعه کنند و طی مراحلی می توانند مجددا آن را نصب کنند اما در خصوص آموزشگاه های موسیقی این امکان فراهم نیست. 

علی محمد مهنام: موسیقی همچنان بدون متولی است و هرجا که به آن نیاز دارند به سراغش می روند و برای هنرمند موسیقی به به و چه چه می کنند اما کمتر پشتیبانی از آن صورت می گیرد. بنده از سال ۱۳۳۰ موسیقی را شروع کرده ام. تا سال ۱۳۳۲ نیز در مدارس سرود ملی و موسیقی با دانش آموزان تمرین می کردم. در بحبوحه حوادث دهه ۳۰ توسط توده ای های یزد تهدید شدم که اگر سرود ملی را در مدارس آموزش دهم، مرا خواهند کشت!

پدرم مذهبی بود هرچند خشک مقدس نبود. در مراجعاتش به مسجد به او گفته بودند که «شنیده ایم پسرت موسیقی کار می کند و ساز می زند، به او بگو توبه کند و به دین اسلام مشرف شود!» پس از کودتای ۲۸ مرداد و آرام شدن فضای سیاسی، موسیقی رونق گرفت و هنرمندان توانستند فارغ از نگاه سیاسی به خلق آثار هنری و آموزش موسیقی بپردازند. این فضا البته با پیروزی انقلاب و نگاه بعضا متعصبانه ای که برخی نسبت به موسیقی داشتند که البته بر خلاف نظر حضرت امام (ره) و شهید بهشتی بود، تغییر کرد و عرصه بر موسیقی بسیار تنگ شد. هرچند جامعه در دهه های اخیر بدون توجه به تنگ نظری ها توجه اش به موسیقی برقرار بوده و هر روز بیشتر شده است اما در بحث حاکمیتی همچنان نگاه به موسیقی سلبی است.

 

حرام بودن موسیقی در هیچ جای قرآن وجود ندارد

جمعی از مسلمانان در زمان حضور شهید بهشتی در آلمان به ایشان مراجعه کرده و استفتاء می کنند که آیا موسیقی حرام است یا خیر؟ شهید بهشتی در جواب می گویند «حرام بودن موسیقی در هیچ جای قرآن وجود ندارد. غنا و آنچه در خصوص لهو و لعب بودن هم مطرح می شود ارتباطی به موسیقی ندارد اما اگر موسیقی در مجلسی مستهجن نواخته شود آن حرام است.» در دوران وزارت ارشاد آقای سید محمد خاتمی هم که به ملاقات ایشان رفته بودم از زبانشان شنیدم که «علت حرام دانستن موسیقی توسط برخی از علما در قدیم را اجرای موسیقی در دربار سلاطین و صرفا جهت خوشگذرانی شاهان دانستند و در حالی که امروزه موسیقی متعلق به مردم است و غنا و لهو و لهبی بر آن مستتر نیست.»

خاطره دیگری که در این زمینه دارم مصاحبه مرحوم سید احمد خمینی با رادیو در اوایل انقلاب بود. در آن مصاحبه فرزند امام(ره) گفتند که روزی سران سه قوه خدمت امام(ره) بودند و مباحث حرام و حلال بودن موسیقی نیز در کشور داغ شده بود. در آن جلسه تلویزیون روشن بود و یک موسیقی شاد در برنامه ای پخش می شد. یکی از حاضرین به امام(ره) می گوید که شما قبلا گفته بودید موسیقی حرام است حالا چرا خود از تلویزیون گوش می دهید؟ امام(ره) برآشفته می شوند و می گویند «آن روزی که گفتم موسیقی حرام است، اخبار و تمام برنامه های رژیم طاغوت حرام بود، ولی امروز چنین نیست»

چندی پیش در یک مجلس روضه روحانی جوانی بالای منبر بود که به حاضرین نصیحت می کرد «کاری نکنید فرزندانتان دنبال مواد مخدر و موسیقی بروند!» از این حرف خیلی ناراحت شدم که مواد مخدر را با موسیقی در یک سطح می دانند و به آن جوان روحانی معترض شدم و به او گفتم: «پس تکلیف صدا و سیما که شبانه روز موسیقی پخش می کند و بدون موسیقی هیچ برنامه ای در آن جذابیت ندارد، چه می شود؟»

خاطره دیگری که دارم مربوط به ملاقات جمعی از اهالی موسیقی شیراز در ابتدای انقلاب با حضرت امام(ره) است که از ایشان برای تشکیل آموزشگاه های موسیقی در شیراز نظرخواهی کرده بودند که امام(ره) چندین مرتبه گفته بودند اگر فساد در آن نباشد اشکالی ندارد.

 

حرمت موسیقی را باید اهالی موسیقی نگه دارند

هرچند مخالفت ها و محدودیت ها نسبت به موسیقی در دهه های اخیر وجود داشته اما سال به سال بر استقبال مردم افزوده شده و آموختن موسیقی یا شنیدن آن به یک عادت اجتماعی در یزد و کشور تبدیل شده است. هرچند معتقدم حرمت موسیقی را باید اهالی موسیقی و مردم نگه دارند و در شرایطی که برخی به دنبال بهانه برای تعطیل کردن برنامه های موسیقیایی هستند نباید به آنها بهانه داد. گاهی یک عکس از یک آموزشگاه موسیقی یا کنسرت که در آن حجاب به خوبی رعایت نشده سوژه برخی می شود تا علیه موسیقی جوسازی کنند و اساس آن را زیر سوال ببرند.  

 

وضعیت امروز موسیقی قابل مقایسه با اوایل انقلاب نیست

محمدرضا صنعتی، نوازنده تار و مدیر آموزشگاه موسیقی پایور: بیش از چهل سال است که در زمینه آموزش موسیقی فعالیت می کنم. از تنبک در سال ۵۴ شروع کردم و از سال ۶۹ تار دست گرفتم. موسیقی در اوایل انقلاب وضعیت بغرنجی داشت که به هیچ وجه قابل مقایسه با امروز نیست. در اوایل پیروزی انقلاب یک روز مدیر ارشاد وقت استان از گروه موسیقی ما بازدید کرد و در جلسه اجرا از من خواست که تنبک نزنم که غنا دارد، از آقای حسین روحبخش خواست نی نزند و حتی ویولون زدن را هم قدغن کرد چون صدای آن را یادآور دوره گذشته می دانست و ما به اجبار طبل و ارگ و ساکسیفون را که اصلا تجربه ای در نواختنشان نداشتیم به دست گرفتیم و حتی اجازه تک خوانی هم نداشتیم! به هر طریقی بود اولین اجرای موسیقی یزد را پس از انقلاب در مسجد حظیره و در مقابل شهید صدوقی برگزار کردیم. در آن روزهای سخت حاضر بودیم حتی پیت حلبی بجای تنبک یا طبل هم بزنیم تا صدای موسیقی در یزد خاموش نشود. کم کم با گذشت زمان سازها یک به یک از پستوها خارج شد و فضا برای رونق موسیقی مهیاتر شد.

با بازشدن نسبی فضای موسیقی یزد تعدادی از دانشجویان و علاقمندان به موسیقی را در قالب گروهی دور هم جمع کردیم و به تمرین آهنگ های مختلف پرداختیم. عده ای به شهید صدوقی خبر داده بودند که «چه نشسته اید که عده ای دختر و پسر با هم موسیقی اجرا می کنند و رقص و آواز برپا کرده اند!» این موضوع باعث شد گروه را تعطیل کنند. بعد از آن از شهید صدوقی وقت گرفتیم تا خدمت ایشان اجرا کنیم که پس از تماشای اجرا، شهید صدوقی گفتند «هیچ اشکال شرعی بر کار ما وارد نیست و با مسئولیت خودشان می توانیم اجرا کنیم.» هرچند مدیرکل وقت ارشاد حاضر به پذیرش مسئولیت اجرای موسیقی توسط گروهمان نشد و گفت «شما اجرا کنید ولی من انگار هیچ اطلاعی از کار شما ندارم!» در سالهای ابتدای انقلاب تنها «خانه فرهنگ» به آموزش موسیقی می پرداخت اما امروز خوشبختانه بیش از ۳۰ آموزشگاه موسیقی در استان فعالیت می کند. رونق موسیقی و استقبال مردم در سالهای اخیر به مراتب بیشتر از دهه های گذشته است.

 

معضل اصلی موسیقی را دور شدن از اخلاق حرفه ای می دانم

به عنوان یک مدرس موسیقی معتقدم معضل موسیقی امروز کشور و استان نه محدودیت ها و نه مشکلات تکنیکی و تخصصی موسیقی است بلکه درد بزرگ موسیقی دور شدن از اخلاق حرفه ای است. در گذشته سه واژه مترادف «ادب، فرهنگ و هنر» مطرح بود که نشان می داد هنر بعد از فرهنگ و ادب قرار دارد. امروزه متاسفانه اغلب هنرمندان ما نسبت به ادب و فرهنگ کم توجهند و تنها مقوله هنر را در پیش گرفته اند! حسادت، دورویی، خود بزرگ بینی بدگویی حتی نسبت به استاد خودشان و استفاده از هر ابزار و حربه ای برای جذب هنرجو یا مشتری بیشتر آفت این روزهای موسیقی یزد است. دور شدن از اخلاق باعث شده کسانی که با اصل موسیقی مشکل دارند از این بداخلاقی ها سوء استفاده کنند و علیه موسیقی تبلیغ نمایند.

 

 علی محمد مهنام: نفی همدیگر و بدگویی نسبت به هم سکه رایج موسیقی امروز یزد است. رقابت ناسالم میان برخی از آموزشگاه ها و نفی هنر و تخصص دیگران برای جلب نظر هنرجو فضای ناسالمی را پدید آورده است.

 

موسیقی بدون متولی با سیاست گذاری های سلیقه ای است

امیر محمد تفتی، خواننده مطرح موسیقی ایرانی: صحبت در مورد مشکلات و تنگناهای موسیقی مجال وسیعی می خواهد. در خصوص انتقاداتی که دوستان مطرح کردند به نظرم متولی نداشتن موسیقی، یکی از مهمترین دلایل رفتارهای خارج از چارچوب برخی هنرمندان است. در شرایطی هنرمندان عرصه موسیقی زندگی می کنند که فضا و امکانات برای امرار معاش آنها از راه هنرشان بسیار محدود است و در نتیجه برای گذران زندگی ممکن است پا را فراتر از دایره اخلاق و انصاف هم بگذارند. نمی توان شاید به آنها خرده گرفت چرا که مسئولیت چنین شرایطی به عهده مسببین آن است.

موسیقی همانند سایر شاخه های هنری در سیاست های کلان فرهنگی پس از انقلاب جایگاه مشخص و مورد توجهی نداشته است و هیچگاه ساز و کاری منسجم، قوی و صنفی اثرگذار با بودجه هایی مثمر ثمر برای اهالی موسیقی و سایر جلوه های هنری شکل نگرفته است و به قول آقای روحانی که «در چهل سال گذشته بسیاری از قطار انقلاب پیاده شده اند»، همین شیوه برای هنرمندان متعددی نیز اتفاق افتاده که به بهانه های مختلف طرد و بایکوت شده اند. استاد عبادی، همایون خرم، علی تجویدی، پرویز یاحق حبیب الله بدیعی، استاد خوانساری و صدها چهره هنری و فرهنگی در سالهای گذشته بواسطه نبود هیچ سیستم حمایتی و نگاه سخت گیرانه و بدبینانه نسبت به موسیقی گوشه نشین شدند و متاسفانه ایران از چشمه های هنر ناب و زلالشان محروم شد. با خالی شدن عرصه از بزرگان، افرادی پا گرفتند که سطح تولیدات موسیقی را پایین آوردند و مردم را از شنیدن هنر اصیل محروم ساختند.

 

شریان اقتصادی موسیقی قطع شده است

معضل بزرگ دیگر موسیقی بسته شدن شریان های اقتصادی آن است. در هنگام درخواست مجوز برای اجرای موسیقی ابتدا باید یک شرکت به عنوان مجری کنسرت معرفی کنیم که آن شرکت هم قبل از اجرا و در شرایطی که مشخص نیست چقدر کنسرت درآمد خواهد داشت، پول خود را می خواهد. پس از آن اعلام می شود حق هیچگونه تبلیغ محیطی ندارید، بیلبورد یا پوستر نزنید، عکس خواننده را هم نزنید و حتی اسم «کنسرت» را هم نیاورید! صدا و سیما هم حق تبلیغ کنسرت موسیقی یا آموزش آن را ندارد. در این شرایط که اجاره سالن برگزاری کنسرت و دستمزد صدابردار باید پرداخت شود، چگونه می توان انتظار داشت که هنرمندان بتوانند از طریق موسیقی امرار معاش کنند؟ در شرایطی که جریان اجرای زنده موسیقی در کشور با محدودیت های فراوانی روبروست و عملا در بسیاری از شهرها امکان اجرا وجود ندارد و در شهرهایی هم که کنسرت آزاد است هزار اما و اگر پیش پای هنرمند گذاشته می شود، چگونه می توان درآمد از راه موسیقی داشت و خروجی دانشکده ها و هزاران آموزشگاه موسیقی در کشور در کجا امکان گذران زندگی خواهد داشت؟ دختر یا پسر جوانی که فارغ التحصیل دانشگاهی در رشته موسیقی است و با هزاران امید به دانشگاه رفته در شرایطی که مجوز اجرا ندارند و فضای برگزاری کنسرت ها هم علاوه بر مافیایی بودن محدود است، از چه راهی زندگی خود را شروع کند؟

 

هنرمند دیده نشود، می میرد

هنرمند اگر در جامعه دیده یا شنیده نشود و نتواند آثار هنری خود را به مردم عرضه کند و مورد محبت و توجه آنها قرار گیرد، به فردی مرده بدل خواهد شد. در سفری که چندین سال پیش به مالزی داشتم مشاهده کردم در نقاط مختلفی از شهر کوالالامپور در کنار پیاده رو، شهرداری امکاناتی را فراهم کرده و در اختیار هنرمندان موسیقی خود گذاشته که روزانه به اجرای موسیقی خیابانی بپردازند تا علاوه بر ایجاد نشاط برای مردم، هنرمندان جوان موسیقی هم امرار معاش داشته و دیده شوند.

در یزد هم با روی کارآمدن شورای شهر و شهردار جدید به نظر می رسد اراده ای برای رونق هنری در شهر و ایجاد فضایی برای عرضه موسیقی همانند گذر فرهنگ و هنر در کوچه مازاری ها بوجود آمده اما باید در حد نمایش نماند و خروجی مشخصی داشته باشد. در دنیا شهرداری ها بیشترین حمایت را از جامعه هنری خود دارند و در قالب اختصاص سالن ارزان قیمت و تبلیغات محیطی به هنرمندان، امکان چرخش اقتصادی در هنر خصوصا موسیقی را فراهم می کنند. انتظاری که از شهردار جدید یزد هم داریم.

 

 

باید بدون توقع از مسئولان برای موسیقی تلاش کرد

علیرضا ارجمندی، مدرس موسیقی در دانشگاه و مدرس موسیقی کودکان: مشکل موسیقی چه در استان و چه در کشور قائم به فرد نیست و اینطور نیست که با آمدن یا رفتن یک مدیرکل یا حتی وزیر مشکلات و تنگناها دستخوش تغییر شود و باید گفت تا حدودی «خانه موسیقی از پای بست ویران است!» شخصا در دوران فعالیتم یاد گرفته ام بدون هیچ توقعی از یک مسئول یا سیستم اداری و دلخور شدن و دلسرد شدن با پوست کلفتی کامل به راهم ادامه دهم و با سماجت و سرسختی ایده هایم در موسیقی را دنبال کنم. «ما را به تو امیدی نیست، شر نرسان» را سرلوحه کارم قرار داده و بدون چشمداشتی از دولت مطابق قانون فعالیت می کنم.

به نظرم نباید با شنیدن یک «نه» یا دیدن یک ترشرویی از طرف مسئولی عرصه را خالی کرد بلکه باید در راه رسیدن به هدف مقاومت نمود و با پشتکار و پیگیری کار را جلو برد. هرچند جامعه هنری دارای روحیه لطیفی است و زود آزرده خاطر می شود اما باید به این درک رسید که در این شرایط جایی برای نازک طبع بودن وجود ندارد. باید جنگید تا جریان موسیقی به راه خود و پیشرفت ادامه دهد.

 

روند صدور مجوزهای موسیقی در یزد بسیار پیچیده و سخت است

با توجه به زمینه کاریم ام که آموزش موسیقی به کودکان است آنچه را که مهمترین معضل آموزش موسیقی در یزد می دانم، صادر نشدن مجوز یا به سختی مجوز دادن برای اجرای زنده هنرجویان موسیقی است. اگر هنرجویان موسیقی نتوانند هنری را که آموخته اند، عرضه کنند موسیقی در آنها بی فروغ خواهد شد و حیات نخواهد یافت. فارغ از هزینه های سنگین اجاره سالن و تجهیزات یک اجرای زنده، از ده ها نهاد باید برای یک اجرای زنده مجوز بگیریم و فی المثل در اماکن تعهد دهیم که حجاب بطور کامل در کنسرت رعایت شود و یا از ورود بدحجابان جلوگیری کنیم! در حالی که این موضوع ارتباطی با برگزار کننده کنسرت ندارد. مگر مسئولان توانسته اند این موضوعات را در جامعه کنترل کنند که انتظار دارند در یک برنامه موسیقی کنترل شود؟!

 

این دوره، نقطه طلایی انتصابات فرهنگی در استان است

علی صالحی، مدیرکل روابط عمومی استانداری یزد و یکی از ترانه سرایان موسیقی پاپ کشور: بنده هم همانند سایر دوستان معتقدم مهمترین معضل صنعت موسیقی کشور و استان یزد، قطع یا محدود شدن شریان های اقتصادی آن است. به خاطر دارم با روی کار آمدن دولت آقای خاتمی در سال ۷۶، رویکرد کشور به سمت بازشدن فضای موسیقی خصوصا رونق موسیقی پاپ رفت اما در آن زمان هم به عنوان یک ترانه سرا وقتی به اندازه یک آلبوم موسیقی یعنی ۱۶ عدد ترانه به وزارت ارشاد برای صدور مجوز می فرستادم در خوشبینانه ترین حالت یک ترانه آنهم با اصلاحات فراوان مجوز می گرفت. در آن فضا فشار اهالی موسیقی بر وزارت ارشاد بسیار زیاد بود و من گمان می کنم برای رها شدن از این فشار، فرآیند تهیه آلبوم موسیقی را به سمت تهیه کنندگان بردند و حالا شاهد هستیم بواسطه نبود درآمدزایی از راه انتشار آلبوم موسیقی، هرچقدر ترانه به ارشاد بفرستید مجوز می گیرد اما تهیه کننده ای برای ساخت آلبوم وجود ندارد. در بازار امروز اگر فروش یک آلبوم موسیقی به ۱۰ هزار نسخه برسد شاهکار به حساب می آید در حالی که مثلا آلبوم مسافر شادمهر عقیلی ۳ میلیون نسخه در کشور فروخت.

 

ضربه خودی ها به پیکره موسیقی یزد

به نظرم نقطه طلایی انتصابات فرهنگی در استان یزد مربوط به این دوره است. شخص آقای جوادیان زاده به عنوان مدیرکل ارشاد فردی هنرمند است که شناخت کافی از موسیقی دارد و هرچه به ترکیب فعلی مسئولان ارشاد استان می نگرم فردی را نمی بینم که نخواسته باشد موسیقی به جایگاه واقعی خود برسد. از نظر فردی مشکلی با مسئولان فعلی فرهنگی استان نداریم اما آنچه معضل اصلی فضای موسیقیایی یزد می دانم برگرفته از خود فعالان موسیقی است. بسیاری از ممانعت هایی که برای برگزاری کنسرت های موسیقی صورت می گیرد ریشه اش از طرف یک فعال موسیقی یزد است که فی المثل با یکی از روحانیون مذاکره کرده تا ایشان مخالفت خود رابا کنسرت اعلام کند و در ادامه جوی ایجاد شود که کنسرت برگزار نشود. یا مخالفت هایی که با احداث دانشکده موسیقی در یزد صورت گرفت که اصل آن شاید حسادت یا مسائل داخلی صنعت موسیقی یزد بود.

 

امیر محمد تفتی، خواننده موسیقی ایرانی: یکی از اشکالاتی که در امر توسعه کشور داشته ایم، این است که تنها به ساخت و سازها و توسعه فیزیکی شهرها پرداخته شده و به روح جامعه که هنر و در راس آن موسیقی است بی توجهی شده است و بهمین خاطر است که شاهد فوج عظیمی از نابسامانی ها و آسیب های اجتماعی در جامعه هستیم.

 

علیرضا ارجمندی: در جمع بندی صحبت دوستان این نکته را مطرح نکنم که اهالی موسیقی با وجود همه مشکلات درونی و بیرونی که بر سر این هنر آوار شده نباید امید خود را از دست بدهند و دست از تلاش بردارند. اگر نسل ما در موسیقی با سختی ها و ناملایمات فراوان روبرو بود باید تلاش کرد نسل بعدی چنین مسائلی را نداشته باشد.

 

برچسب‌ها

دیدگاهتان را بنویسید