هفت اتفاقی که امیدواریم در دوران «مهران فاطمی» رخ ندهد

تکرار ضربآهنگِ«جوان»، «انقلابی»، «پاکدست» و نظائر آن بیشتر مصرف «رسانه» ای ـ «شعاری» دارد زیرا؛ با اولین انتخاب و به کار گماری، همگان خواهند فهمید «فاطمی» برای کار کردن آمده یا برای جبرانِ هشت سال دوری از قدرت؟!کما این که پیشتر در مسئولیت بخشی ها دیده ایم عزمِ کار نیست غرض، نوازش یار است


رضا بردستانی خبرنگار و فعال اجتماعی و سیاسی یزد نوشت:

در رده های بالاتر همگان دیدند دولتی که در شعار، ولایتمدارترین و همراه ترین معرفی شد در هنگامه عمل به اصطلاح برای توصیه اکید و مهم رهبری تره هم خُرد نکرد و چندین و چند نماینده را برای دولت و دیگر دستگاه ها برگزید در حالی که رهبری، ششم خرداد۱۴۰۰ بدون تعارف از نمایندگان خواسته بودند در سنگر مجلس باقی بمانند و به صندلی های دیگر نیاندیشند!همینگونه بود عدم استفاده از مسئولان ستادهای انتخاباتی، مسئله ای که بیشتر به یک شوخی شبیه است تا مسئله ای که بوی عمل بدهد یعنی چگونه می شود به کسی که آبرو و اعتبارش را پای پیروزی یک کاندیدا گذاشته بگو کاری به کار دولت نداشته باش و برو باغچه خودت را بیل بزن!

با این وجود بی تردید بسیاری از رخدادهای تلخ دوران سه استاندارِ «روحانی» در دوران اولین استاندار«رئیسی» نیز رخ خواهد داد؛ یکی پست و جایگاه بخشی هایی که هیچ ارتباطی به توان و تخصص و شایستگی برخی ندارد اما مطمئنم خیلی زود از «پاکطینتِ فاطمی» و «علمدارِ دولت رئیسی»، «زاده رحمانیِ عزیز دلِ استاندار» رونمایی خواهد شد همین طور از «آقا رضای قبله سازِ خودمان و شریعتی جانِ عزیزتر از جان»!

دریچه: خوشآیند و بدآیند من یا دیگری در مسئله این و آن بودگیِ استاندار، وقتی واقع بینانه به حوادث در بستر زمان و شرایطِ محیطی نگاه شود بی معنا است؛ بی معناتر اما شادیِ عجیب و ناراحتی غریبِ عده ای؛ از استاندار شدن و نشدنِ این و یا آن است که البته این روزها و در فضای مجازی، برای عده ای سطحی نگرِ سیاست زده(!) انتخاب «مهران فاطمی» که با توجه به پوسته و هسته فکری و رفتاریِ دولت رئیسی، مسئله ای کاملاً عادی و محتمل بود؛ در حکم برتریِ آبی بر قرمز یا برعکس است و اگر نبود ایامِ اربعین، چندان بعید نبود با راه اندازیِ کارناوالی از موتورسوارانِ لُنگ و آفتابه به دست(!) این فتح الفتوح جشن گرفته شود.

انتخاب فاطمی به عنوان «پانزدهمین استاندار» ۴۳ سال اخیر دو مسئله را اثبات کرد:

۱️⃣ شرایط استان یزد، نیازهای استان، اهمیت استان، معضلاتِ استان و بزرگی و جایگاه استان برای آنانی که به دنبال به کرسی نشاندن حرفِ خود بودند اصلاً مهم نبود خواه این مسئله بخشی از ذخیره آخرت«محسن ابوترابی» لحاظ شود و چه به مددِ رایزنی«میرمحمدی میبدی» و حتی سکوت«محمدصالح جوکار» و گیج و منگی «دشتی اردکانی»!

۲️⃣ رزومه، تخصص، قدرت اجرایی، مدرکِ دانشگاهی مرتبط، پیشینه تجربی و سابقه مدیریتی دقیقاً در حکمِ ویدئوهای خانگی فیلم کوچک یا ابزاری است که دیگر نه اهمیتی دارد و نه کارایی؛ در این میان فقط به این کار می آیند که آهی بکشیم و بگوییم:«یادش به خیر!» کما این که همین حالا مدیرانی در استان و یزدی هایی بیرون از استان داریم که سطح علمی و توان مدیریتیِ آنان از بسیاری از وزرای کابینه رئیسی به مراتب بالاتر است.

فارغ از این صغری ـ کبری چیدن های بی فایده و با اذعان به این مسئله که استاندار شدن فاطمی همان حقیقتی بود که به شدت از آن فراری بودیم، اما فرارِ از حقیقت مساوی با رو در رو شدن با واقعیت هایی تلخ تر است تلاش می کنیم این انتخاب و انتصاب را امیدوارانه دنبال کنیم و حداقل تا کامل شدنِ تیم مدیریتی و ستادی استاندار جدید به اصطلاح «آیه یأس» نخوانیم آن هم به این امید که «فاطمی»ِ چهل و چند ساله به آن درجه از درک شرایطِ موجود رسیده باشد که دایره انتخاب و تصمیم گیری های او فراتر از «پارسائیان» ها و «زهیر حاجی حسینی» ها را شامل شود یعنی نه این که این ها را کنار بگذارد بلکه به بزرگتر از این ها و قوی تر و کارآمدتر از این ها نیز بیاندیشد.

مهران فاطمی، یکی ـ دوسال قبل که عزمِ بهارستان نشینی کرده بود و فراتر از حد انتظارِ حداقل من ظاهر شد، با یک برنامه منسجم و حساب شده، تا نزدیکی های مغلوب کردنِ صباغیان بافقی نیز پیش رفت و این حکایتِ از به کار گیریِ مجموعه ای از عوامل داشت که بیان کننده تلاش همه جانبه او و دوستانش بود و این یعنی مطالعه، شناخت مراکز ثقلِ منطقه ای، بهره گیری از مشورت و تمرکز بر سبدهای آراء به او بسیار کمک کرد… تا اینجای مسئله خیلی مهم نیست اما و البته انتخاب بافق به جای ابرکوه به عنوان جایگاه اصلی منهای جسارت، نشان از نوعی هوشمندی و زیرکی داشت که نمی توان از کنار آن گذشت.

هفت اتفاق را فهرست گونه می گویم و امیدوارم این هفت اتفاق در دوران «مهران فاطمی» رخ ندهد با این توضیح که شغل من خبرنگاری است، پیشه امم روزنامه نگاری، علاقه مندی ام روستا و بیابانگردی، بستر کاریِ من «روزنامه آفتاب یزد، تلگرام و اینستاگرام»، هیچ گونه وابستگیِ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به دو جناح چپ و راست ندارم و آن چه می گویم و می نویسم نگاه و برداشت و تحلیل شخصی از وضعیتِ موجود است کما این که در تمامی هشت ساله دوران«روحانی»، هرجایی احساس کردم باید بنویسم؛ نوشتم هرچند این نوشتن ها تاوان

سختی داشت. در کنار این مسئله، من و مهران فاطمی به خوبی از نگاه و نظر یکدیگر باخبر هستیم و قطعاً می دانیم اگر حرفی زده می شود یا تصمیمی اتخاذ، قطعا نفع و ضرر شخصی و علایق و سلایق فردی نباید در آن نقشی داشته باشد!

هفت اتفاقی که امیدواریم در دوران فاطمی رخ ندهد:

۱️⃣ فاطمی هم رسانه را می شناسد هم در حوزه نقد صاحب قلم است پس، به خوبی می داند هیچ مدیری آن هم در سطح کلان نمی تواند این دو یعنی رسانه حتی غیر همسو و همچنین منتقد به فرض محال تا قله قاف، بی انصاف را نادیده انگارد؛ یکی از تلخ ترین اتفاقات در دوران حسن روحانی، بی توجهی به رسانه و منتقدان بود که گاه صدای خودِ فاطمی را نیز در آورد در کنار این مسئله بی ارزش کردن جایگاه «روابط عمومی استانداری» از بدترین تصمیماتی بود که هیچ توجیهی ندارد از حق نگذریم؛ البته در دوران روحانی، رسانه تا وقتی به درد می خورد که کار دستش داشتند من بعدِ آن، رسانه یک عنصر مزاحم بود!

۲️⃣ حضور مدیرانی که رانتی بودنِ آن ها از درخشش خورشید واضح تر است خاصه مدیرانی که هیچ رابطه استخدامی با دولت ندارند. به کارگیری این دست مدیران، منهای آثار بد و نامطلوب اجتماعی و ایجاد نارضایتی های عمومی، دستگاه ها را با بی انگیزگی، انفعال و حتی حرکت معکوس رو در رو خواهدکرد. اگرچه استان یزد در بدترین شرایط از نظر کادر سازی و هسته تصمیم گیر در مباحث کلان قرار دارد، موضوعی که باز می گردد به همین پست بخشی ها و رانت بازی ها اما می توان با نیم نگاهی به استعدادها و نیروهایی که در ادارات و سازمان ها به شدت دچار بی مهری و نادیده انگاری شده اند روحی تازه در کالبد دستگاه ها و ادارات دمید.

۳️⃣ مشورت در دین مبین اسلام یک اصل مؤکد است هر سه استاندار روحانی، مشورت و مشاوره را به اندازه راننده زیر دست شان نیز قبول نداشتند به گونه ای که هرکسی ادعای طلبکاری کرد یک حکم مشاوره به دستش دادند و او رفت به دنبال پُز دادن و پست گذاشتن در فضای مجازی و خود را مضحکه خاص و عام کردن… به تعبیری درست تر، به جای استخدام و به کار گیری مشاور، مشاوربازی راه انداختند امیدواریم «مهران فاطمی»قبل از توجه به نورچشمی ها و عزیزدردانه ها، مشاور عالی، مشاور اقتصادی، مشاور فرهنگی، مشاور رسانه ای و مشاور اجتماعی خود را با صدای بلند معرفی کند آن هم به گونه ای که «چارت استانداری» اجازه می دهد تا حرمت آدم ها لگد مال سرِ کارگذاشتن ها نشود.

۴️⃣ یزد، استانی معدنی ـ صنعتی است آن هم در کنار طبیعتی بکر، محیط زیستی زیبا، مواریث تاریخی ـ فرهنگی سترگ و روستاهایی همچنان زیبا… نمی گوییم همه معادن را تعطیل کنید یا چراغ تمامی صنایع آلاینده را خاموش اما امیدواریم هیچ روستایی فدای هیچ کارخانه ای نشود، امیدواریم هیچ آهویی زیر چرخ توسعه جان نسپرد و هیچ یوزی به بهانه اشتغال آفرینی معادن آواره نشود و نیز امیدواریم دیگر هیچ مدیری در حوزه های محیط زیستی، منابع طبیعی، استاندارد، صنعت و… به جرم دریافت رشوه بازداشت نشود.

۵️⃣ اطلاعات پنج شهرستان«اسکن» شده در اختیار استاندار است آن هم پنج شهرستانی که برخی در اوج محرومیت به سر می برند و بعضی در اوج ثروت اما اسیر باندبازی و فامیل گرایی(!) همانطور که استاندار، عالی ترین نماینده دولت در هر استانی است فرمانداران نیز عالی ترین نماینده دولت و استاندار، پس امیدواریم فرماندارانی به کار گمارده شوند که حتی اگر فرمانبر نیز نیستند کارا و دانا و با شهامت باشند در ضمن قبل از نصب از حالت سایلنت خارج شوند.

۶️⃣ جامعه در عین گرفتار مصائب معیشتی بودن، اسیر فرهنگی سقوط کرده و ارتباطاتی آسیب دیده است امیدواریم مجموعه دستگاه های فرهنگی از عارضه روزمرگی که سال ها است شاهد آن هستیم نجات پیدا کنند

۷️⃣مسئله اصلی استان یزد آب است مسئله اصلی استانداران روحانی اما؛ موسسه کوثر بود(!)
پ.ن: من از مفصل این نکته مجملی گفتم… تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل

دیدگاهتان را بنویسید