هشدار استاد مرکز علوم تحقیقات دانشگاه لایبنیتز آلمان پیرامون انتقال آب به استانهای فلات مرکزی:

«مدیریت منابع آبی» موجود در کویر اولی تر از انتقال آب به مرکز ایران است

پروژه انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان به استان های مرکزی فلات ایران که در دی ماه سال جاری و همزمان با سفر رئیس جمهور به استان یزد در فاز مربوط به آب رسانی به استان های کرمان و یزد به مرحله افتتاح رسید، انتقادات و ابراز نظرهای متفاوتی را در سطح کارشناسان حوزه آب، فعالان محیط زیست و بسیاری دیگر از صاحبنظران و متخصصان حوزه های مربوطه را در پی داشته است.

به گزارش بشارت یزد و به نقل از عصر ایران، ۲۲ دی ماه سال جاری و هم زمان با آغاز دومین دور از سفرهای استانی «ابراهیم رئیسی» رئیس جمهور که از استان یزد آغاز شد، افتتاح پروژه ای کلید خورد که به اعتقاد بسیاری از متخصصان و مسئولان امر یکی از بزرگترین مشکلات دهه ها و سال های گذشته کشور و به خصوص استان های واقع در فلات مرکزی ایران بوده و هست؛ تشدید «بحران آب» و «چالش مدیریت منابع آبی» در چند سال اخیر موجب شد رئیس جمهور به عنوان راهی برای عبور از این مشکل در دومین دور سفر استانی هیئت دولت به یزد رسما اقدام به افتتاح پروژه خط لوله انتقال آب از دریای عمان و خلیج فارس به استان های یزد و کرمان کند؛ علیرغم اینکه بحران کم آبی یکی از چالش های جدی استان های مرکزی است اما افتتاح این پروژه و توسل به این رویکرد همواره از گذشته تا کنون از نظر کارشناسان ابهامات و نقاط بحث برانگیزی در ابعاد مختلف داشته است که در ادامه این گزارش به آن خواهیم پرداخت.

انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان اساسا چه مشکلی را حل می­کند؟

«مهدی معتق» استاد مرکز علوم تحقیقات دانشگاه لایبنیتز آلمان در مصاحبه ای با خبرنگار عصر ایران و در پاسخ به این پرسش که آیا انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان به فلات مرکزی موجب ایجاد تحول در اقتصاد ایران خواهد شد یا ایجاد منابع آبی جدید کم آبی و بحران آب در این استان ها را حل می­کند و یا حداقل صنایع و معادن این استان ها را از نظر منابع آبی لازم بی نیاز می­کند؟ و به طور کلی انتقال آب از دریا به فلات مرکزی چه مشکلی را حل خواهد کرد؟ گفت: تا زمانی که نتوانیم تعادل را میان منابع موجود و میزان مصرفمان ایجاد کنیم، عملا منابع جدید نیز نمی­تواند مشکلی را حل کند.

ایران ۵۰ درصد منابع سطحی آب را از دست داده است

وی در ادامه با تاکید بر اینکه متاسفانه در گذشته نیز در استفاده از تکنولوژی و تجهیزات مدرن تامین آب مانند سد سازی و… ناتوان مانده ایم، افزود: آمار و نتایج موجود از دهه های گذشته نشان دهنده این است که ایران در چهار دهه گذشته در حدود ۵۰ درصد منابع سطحی آب خود را از دست داده است و علت این است که تعادلی بین منابع موجود و مصارف وجود نداشته است و عملا موفقیتی نیز در راستای ایجاد این تعادل حاصل نشده است؛ حال آنکه در خصوص منابع جدیدی که در برخی برهه ها به مناطق نیازمند اضافه شده نیز همین عدم ایجاد تعادل برقرار بوده و به واقع در ایجاد تعادل بین منابع موجود و مصارف مدیریت کارآمدی ترتیب نداده ایم و به همین دلیل هم تا زمانی که نتوانیم این نقص مدیریتی را برطرف سازیم، استفاده از منابع جدید مانند آب شیرین کن ها شاید در کوتاه مدت بتواند اثراتی داشته باشد اما در دراز مدت مانند سایر منابع معضل جدیدی به معضلات موجود اضافه می گردد.

تعاریفی که از منبع “آب پایدار” ارائه می­شود چندان دقیق نیست

بنا به گفته مسئولان دولتی و مدیران ارشد استان های هدف، پروژه انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان به استانی مانند یزد منابع مالی و بودجه ای در حدود ۱۵۰ هزار میلیارد تومان را نیاز دارد که مسئولان جذب و تامین این اعتبار از محل درآمدهای دولتی معادن را در دستور کار قرار داده اند؛ از طریق این خط لوله چند صد کیلومتری قرار است سالانه ۲۰۰ میلیون متر مکعب آب به استان های یزد و کرمان منتقل شود تا در صنایع پتروشیمی، پالایشگاه و صنایع معدنی و در وهله بعدی نیز آب باقیمانده در مصارف شرب و کشاورزی مصرف شود؛ از طریق خط لوله اول انتقال آب به یزد و کرمان که در گذشته در عملیاتی به بهره برداری رسیده نیز ۱۱۰ میلیون متر مکعب آب به این دو استان منتقل شده است و قرار است از طریق این خط ۲۰۰ میلیون متر مکعب آب نیز به استان اصفهان و در حدود همین مقدار آب نیز به زابل و خراسان های جنوبی و رضوی منتقل شود.

پرسش پر تکراری که این روزها و در حاشیه آغاز عملیات اجرایی خط دوم انتقال آب به استان های یزد و کرمان به کرات تکرار شده این است که آیا استان های هدف این پروژه توانایی این را ندارند که جمعا این ۵۰۰-۶۰۰ میلیون متر مکعب آب را در استان های خودشان تامین کنند؟ «مهدی معتق» در پاسخ به این پرسش گفت: تجربه و مطلعات نشان داده با استفاده از الگوهای مناسب کشت و مدیریت جامع حوزه های آب خیز این امکان وجود دارد که میلیاردها متر مکعب آب صرفه جویی شود که این مقدار بسیار بیشتر از مقداری است که قرار است از طریق پروژه انتقال آب به این استان ها منتقل شود.

مدیریت ناکارآمدِ مصارف کشاورزی موجب هدر رفت میلیارد ها مترمکعب آب شد

بیشترین میزان مصرف آب در ایران بنا بر آمار و اطلاعات موجود مربوط به حوزه کشاورزی است؛ چرا که روندها و شیوه های آبیاری و کشت و فرایندهای مربوط به کشاورزی در ایران کماکان به همان شیوه سنتی و با راندمان بالای مصرف آب و انرژی انجام می­شود. دولت های مختلف نیز هیچکدام موفق نشده اند که این بخش از مصارف را مدیریت کرده و یا تعادل و توازنی در راستای صرفه جویی در این مصارف برقرار کنند و جلو هدر رفت میلیارد ها مترمکعب آب ارزشمند را بگیرند.

رئیس جمهور، در خصوص آب انتقالی از طریق دریا به استان های فلات مرکزی مدعی شده: “این آب، آب ماندگاری است” خاصیتی که «حسن روحانی» رئیس جمهور سابق نیز با اندکی تفاوت در اصطلاحی که از میان دایره واژگان خود برای خاصیت آب انتقالی از دریا انتخاب کرده بود با تعبیر “آب پایدار” از آن یاد می­کرد. «مهدی معتق» استاد مرکز علوم تحقیقات دانشگاه لایبنیتز آلمان اما تعریف دیگری از “آب پایدار” را ارائه داده و گفته است: زمانی که صحبت از منابع یا آب پایدار برای تامین آب مورد نیاز در مصارف مختلف می­کنیم، یعنی یک برآورد دقیق و قابل استناد از میزان مصرف و منابع موجود آبی و بسیاری از دیگر فاکتور ها را در اختیار داریم و حال این امکان برایمان فراهم است که تمامی این داده ها را جمع بندی کرده و با توجه به این داده ها میزان مصرف و منابع باقیمانده را با توجه به شرایط مختلفی مانند خشکسالی و ترسالی و… به شکل بهینه مدیریت می­کنیم و آن موقع تازه می­توانیم با ارزیابی شرایط به این نتیجه برسیم که آیا منبع مورد استفاده در مصرف پیشبینی شده عملا یک منبع “آب پایدار” برایمان محسوب می­شود یا خیر؟ که در خصوص این پروژه [انتقال خط دوم آب به استانهای واقع در فلات مرکزی] با توجه به برآورد هایی که در گذشته از میزان منابع مصرف شده و میزان مصارف در بخش های گوناگون باید انجام می­گرفته این اتفاق رخ نداده است و اوضاع بحرانی کنونی به خوبی نمایانگر آن است. لذا در خصوص برآوردها و تعابیری که هم اکنون به کار گرفته می­شود نیز نمی­توانیم چندان خوش بین باشیم و انتظار داشته باشیم آنچه در نتیجه این پروژه رقم خواهد خورد همان چیزی باشد که مسئولان امر امروز از آن تحت عنوان بکارگیری یک منبع «آب پایدار» یاد می­کنند؛ چرا که مشخص نیست برآوردهای کنونی چه تفاوت یا وجه مشترکی با آنچه در گذشته برآوردمان بود، دارد؟

شرط وزارت نیرو برای تخصیص آب به بخش خصوصی تنها پول است

وزارت نیرو که به صورت تمام قد در حال حاضر موافق پروژه انتقال آب به استان های فلات مرکزی است؛ گفته هر صنعت و بخش خصوصی که بخواهد برای ادامه فعالیتش آب دریافت کند می­تواند به وزارت نیرو مراجعه کند و درخواست خود را ارائه دهد تا آب به آن بخش تخصیص داده شود؛ تنها شرط وقوع این امر نیز متقبل شدن هزینه ساخت و سازهای مربوط است؛ در واقع هرکدام از بخش های خصوصی که پولش را داشته باشند بی چون و چرا آب دریافت خواهند کرد و در این خصوص محدودیت دیگری تعریف نشده است! موضوعی که در عمل شبیه به راه اندازی نوعی بیزینس به نظر می­رسد؛ خرید و فروش آب! حتی ادعا می­کنند انتقال آب ها به نفع محیط زیست است چون باعث احیای سفره های زیرزمینی می­شود! ادعایی که استاد مرکز علوم تحقیقات دانشگاه لایبنیتز آلمان احتمال و امکان آن را بسیار ضعیف می­داند و باز هم همانند سایر نتایج پیش بینی شده انتقال آب از طریق خط لوله دوم تحقق وعده احیای سفره های آب زیرزمینی از این طریق را نیز مستلزم مدیریتی جامع و بهینه در میزان منابع و مصارف می­داند.

دیگر نکته ای که موضوع انتقال آب از خلیج فارس به فلات مرکزی ایران را بحث برانگیز می کند تبعاتی است که انفجارهایی که در مسیر طولانی خط لوله در نظر گرفته شده برای این پروژه رخ خواهد داد؛ چرا که کسی نمی­داند این انفجارها که در مناطق وسیعی از دشت ها و کوه های واقع در این مسیر رخ می­دهد چه تبعاتی برای طبیعت این مناطق خواهد داشت؟

جدای از تمامی مطالبی که در این گزارش در خصوص چرایی بحث برانگیز بودن انتقال آب از دریای عمان و خلیج فارس مطرح شد اما یک نکته دیگر نیز وجود دارد: سازمان حفاظت از محیط زیست در گذشته با انتقال آب از خلیج فارس به استان های هدف این پروژه مخالفت کرده و مشخص نیست که آب شیرین کن هایی که قرار است در ابتدای مسیر این پروژه و بر سر راه آب های شور خلیج فارس قرار خواهند گرفت چه بلایی برسر خلیج فارس زخمی و بیمار می­آورد؟ کسی نمی­داند.

دیدگاهتان را بنویسید