کم رنگ بودن جنبه های آیینی و همبستگی اجتماعی در ماه مبارک رمضان؛

رمضان سالهای بعد را به «ماه نشاط اجتماعی» بدل کنیم

رمضان ۱۴۰۱ هم به روزهای پایانی رسید و ماه مهمانی خداوند بی شک برای بسیاری، پر از داشته های غنی معنوی و برای برخی نیز حسرت از فرصتهای از دست رفته به همراه داشت. هرچند کرونا در دو سال گذشته امکان بسیاری از تجمعات مرسوم ماه مبارک رمضان را از روزه داران گرفت اما امسال با بهتر شدن شرایط شیوع کرونا، همچون سنوات گذشته سفره های افطار در برخی محلات قدیمی یزد پذیرای جمع دوستانه و باصفای همسایه ها بود و برخی ارگان ها و شخصیت ها نیز به بهانه های مختلف افطاری برپا کردند و میزبان عده ای بودند. خانواده ها نیز به اندازه وسع و توان مالی خود در این شرایط سخت اقتصادی هم لابد سفره های خانوادگی افطار پهن کرده اند هرچند قطعا وسعت آن همچون سالهای گذشته نبوده است.

آنچه اما به نظر می رسد همچنان به عنوان یک عادت در آیین رمضانی ایرانیان ادامه دار است، کم رمق بودن برپایی آیین های اجتماعی ماه رمضان در مقیاس های بزرگ است و اینکه اساسا رمضان در ایران اغلب جنبه فردی و خانوادگی دارد تا یک صورت اجتماعی. شاهد این ادعا را هم می توان در سایر کشورهای اسلامی و آیین های رمضانی آنها مشاهده کرد.

ضرورت این مسئله در امتداد اهمیت آیین ها در تاریخ بشر قابل طرح است. آیین ها و مناسک مجموعه ای مشترک از عقاید و اعمال اند که حدود اجتماعی را که در طول زمان تضعیف شده اند، بازسازی می کنند و عمیق ترین و درونی ترین ارزش های فرهنگی را که “نمایش اجتماعی” در آن تعبیه شده است را آشکار می کنند. این خلا آشکارسازی هویت اجتماعی، در برگزاری رمضان در ایران به چشم می خورد. آیین ها برای بقا نیاز به معناسازی و تعریف یک دستگاه تنبیه و تشویق دارند که متاسفانه در تعریف وجه تنبیهی آن موفق تر عمل شده است.

اهمیت برگزاری آیینی مراسم هایی چون ماه مبارک رمضان، باید آموزش داده شود. عدم آشنایی و خو گرفتن کودکان و نوجوانان با یک مراسم و آیین خاص و همچنین نداشتن هر گونه خاطره جمعی از یک آیین دینی و تاریخی، امکان همزاد پنداری و علاقه به آن مراسم را در بزرگسالی از بین می برد و این عدم فرهنگ پذیری می تواند نتایجی چون چند دستگی اجتماعی به وجود بیاورد که لزوم تنبیه بیشتر و افزایش این گسست را به وسیله دولت، محتمل می کند. به نظر می رسد یکی از خلا های اساسی آموزش در این حوزه میان نسل نوجوان و گروهی که تازه به سن تکلیف رسیده اند، قابل مشاهده است به گونه ای که بخشی از این گروه سنی هیچگونه دیدگاهی نسبت به ماه رمضان جز نداشتن اجازه برای خوردن غذا و نوشیدنی، ندارند.

رمضان در بسیاری از کشورهای اسلامی همسایه، آیینی شادی بخش به حساب می آید در حالی که در ایران به دلایلی به سمت از دست دادن وجه کامل آئینی خود و تبدیل شدن به امری فردی پیش می رود.

یکی از مصادیق قابل توجه، کشور فلسطین است که با توجه به شرایط ویژه ای که داراست باز هم رمضان را با جدیت جشن می گیرند. یکی از نشانه های زیبای ماه رمضان در این کشور به دست گرفتن فانوس است که نشان دهنده آغاز این ماه نیز به حساب می آید، در این ایام با وجود شرایط سخت جنگی و اقتصادی حاکم بر فضای فلسطین کودکان میان خیابان ها، کوچه ها و بازارها فانوس های روشن را حین خواندن شعرهای مربوط به رمضان حمل می کنند و سعی دارند آیین رمضان را به صورت کامل و جامع اجرا کنند زیرا معتقند علاوه بر جنگیدن برای هویت و کشور جنگیدن برای فرهنگ نیز به همان اندازه اهمیت دارد. آراستن بازار ها، برگزاری دورهمی و شب زنده داری تا سحر، بوفه های رو باز غذا از زمان افطار تا سحر از دیگر رسوم رمضان در این کشور است.

در حالی که ماه رمضان در اغلب کشور های مسلمان، ماه جشن و سرور است، سهم ایران از شادی رمضان تعطیلی دو روز عید فطر است که برخی از روز اول رمضان انتظار آن را می کشند تا به پایان برسد و بدون دلخوشی کل ماه را طی می کنند، هیچ نشانی از جشن و شادی نیست و روتین معمول زندگی با چاشنی گرسنگی و تشنگی طی می شود به گونه ای که شب های قدر تنها نمود جمعی این ماه به حساب می آید.

رمضان که به اسم ماه مهمانی خدا نیز از آن یاد می شود در سال های اخیر به تنها چیزی که شباهت نداشته، مهمانی است. اما به نظر می آید باید قدمی فراتر از اهمیت آیین جمعی بودن-شدن رمضان بگذاریم و به یکی از علل مهم کمرنگ شدن وجه جمعی و تبدیل شدن آن به امری فردی در ایران بپردازیم.

یکی از دلایل قابل تامل در این موضوع جدا از مباحث فرهنگی، مسائل اقتصادی است. به عنوان مثال سنت افطاری دادن به سبب وضعیت بد اقتصادی خانوارها چندسالی است که به مرور کم رنگ شده است، برگزاری مراسم افطاری برای ۵ نفر در معقول ترین حالت ممکن بالغ بر یک میلیون هزینه بر می دارد. یکی از مصادیق عجیب و قابل ذکر آن قیمت های غیر معقول زولبیا و بامیه، گوجه فرنگی و خرما به ویژه برای رمضان ۱۴۰۱ است.

هر چند که نگاه تک عاملیتی به یک پدیده اجتماعی ناصحیح است و نمی توان همه تقصیرها را گردن اقتصاد انداخت اما به نظر می رسد نهادهای فرهنگی نیز تلاشی برای تحقق این امر نمی کنند. به صدا و سیما به عنوان یک دستگاه مهم برای فرهنگ سازی و جامعه پذیری- هر چند در سال های اخیر بخش بزرگی از مقبولیت خود را از دست داده است و برنامه هایی که برای این ماه تدارک دیده است- نگاهی بیندازیم؛ کنداکتور برنامه های مخصوص ماه رمضان متشکل از برنامه های گفت و گو محور در راستای توصیف وضعیت انسان در بهشت، برزخ و جهنم است یا برنامه های” درس عبرتی “که هر ساله به وفور از صدا و سیما پخش می شوند و این روند در سال های اخیر به مراتب بیش از سال های گذشته به چشم می خورد.

اکنون بیایید به عنوان شخص سوم به وضعیت روزه داران در این ماه نگاهی بی اندازیم. کافی است قدمی بیرون بگذاریم؛ در خیابان های شهر مغازه های اغذیه فروشی، رستوران ها، فست فودی ها در طول روز تعطیل است و نمای شهر در خاموشی فرو رفته است، مردم نیز با انرژی اندک در حال تلاش برای پایان دادن به کار روزانه و تعطیلی هر چه سریع تر و مراجعت به خانه های خود هستند. روتینی تکرار شونده به گونه ای که بعضا به خاطر نمی آورند که در ماه مهمانی خدا قرار دارند و این ماه با سایر ماه های سال متفاوت است. شاید تنها تفاوت آن تذکرات و تهدیدات روزانه به روزه خواران است که با انواع مجازات ها رو به رو خواهند شد تا با روزه خواری برای روزه داران دشواری ایجاد نکنند و دل روزه داران را خون نکنند. به نظر می رسد مجموع این نه تنها آیینی شدن رمضان را نوید نمی دهد بلکه سبب جدایی افراد از بدنه اجتماعی که عموما آیین های دینی را شکل می دهند هستند و به فردی شدن هر چه بیشتر امر دینی دامن می زند. در نهایت به نظر می رسد باید مرز بین “تلاش برای احیای یک آیین جمعی و انتظار برای رعایت قواعد آن” و یا “پذیرش آن به عنوان یک امر فردی و قائل شدن اختیار برای هر فرد در رعایت کردن حدود آن” مشخص شود.

دیدگاهتان را بنویسید