دعای گربه سیاه

در این روزهای پاییزی که انتظار باریدن باران و بوی خاک نم گرفته را دارم گوشه از اتاق مشغول مطالعه بودم. سر و صدای طوفان از روزنه های خانه به راحتی شنیده می شد که ناگهان صدای دعوای دو دختر بچه بلند شد و توجه ام را جلب کرد. دخترک با عصبانیت داد می زد و می گفت:« آهای گربه کجایی؟! آهای گربه به خاطر تو بارون نمیاد. اگر پیدات کنم می کشمت. کجایی؟».

ابتدا فکر کردم اشتباهی می شنوم. آخر چگونه یک دختر بچه با این عصبانیت می خواهد گربه ای را بکشد. اما دوباره صدای دخترک بلند شد: «زهرا خوب بگرد ببین زیر اون ماشینا نرفته؟ باید پیداش کنیم و بکشیمش تا باران ببارد!!!»

کم کم صدای دخترک از کنار پنجره اتاقم دورو در هیاهوی باد گم شد. از خانه بیرون رفتم تا آنها را ببینم و علت کارشان را جویا شوم. صدایش زدم و پرسیدم چرا دنبال

گربه می گردید؟ گفت:« چون باران نمی بارد. این گربه دعا کرده باران نبارد و من هم می خواهم حسابش را برسم.» چهره دختر آنقدر جدی بود که جرات نکردم به حرفش بخندم. فقط پرسیدم از کجا می دانی باران نباریدن به خاطر این گربه است؟ گفت: «آخر مادرم اون روز می گفت به دعای گربه سیاه بارون نمیاد»

تازه متوجه شدم که چه کج فهمی ای رخ داده است و چگونه یک ضرب المثل قدیمی ذهن کودک را آشفته کرده است. چطور یک جمله، کودکی معصوم را به یک کار غیر انسانی وا داشته است. خواستم به او  توضیح دهم که این یک مثال است و واقعیت ندارد اما دختر آنقدر عاشق باران بود که برای نباریدنش یک بهانه و یک مقصر می خواست و توضیحات مرا قبول نمی کرد.

ما برای تک تک حرف ها و جملاتی که در مقابل کودکان به زبان می آوریم مسئولیم و باید به عواقب کار فکرکنیم. ذهن پاک کودکان یک لوح سفید است که با رفتار و کردار ما پر می شود. شخصیت کودکان در اولین برخورد ها یعنی همان سال های اول شکل می گیرد. رفتارو گفتارما است که می تواند کودکی را راهی کشتن یک حیوان زبان بسته  کند و یا او را به سمت مهربانی و عشق هدایت کند. بیش از پیش مراقب گفتارمان باشیم کودکان به شدت بزرگ شده اند.

دیدگاهتان را بنویسید