تاریخچه خدمات مجموعه ماکار به مردم یزد به مناسبت درگذشت سرپرست امور مارکار:
توسعه «آموزش و مدارس» در یزد دغدغه خیرین زرتشتی بوده است
یزدی ها مجموعه «مارکار» را به خوبی می شناسند اما کمتر به شرح احوال کسانی پرداخته شده که در این مجموعه به مردم خدمت کرده اند. «اسفندیار مرادیان» یکی از این خدمتگزاران است.
در بهار امسال «اسفندیار مرادیان» پس از عمری تلاش در امور فرهنگی دار فانی را وداع گفت که انگیزه ای برای انتشار یک گفتگو با وی پیرامون تاریخچه مجموعه مارکار در سال ۱۳۹۳ شد. مرادیان که در یکم آذرماه ۱۳۱۵ در محله نرسی آباد یزد در خانواده زرتشتی چشم به جهان گشود. در مهرماه سال ۱۳۲۲ در کلاس اول مارکار آغاز به فراگیری دانش ابتدایی کرد. و دبیرستان خود را در آموزشگاه مارکار گذراند و پس از دریافت دیپلم طبیعی در پایان خدمت سربازی در آموزشگاه های مارکار استخدام شد. در سال ۴۲ دوره تربیت معلم را شروع کرد و پس از آن در آموزش پرورش استخدام شد وی به تدریس ریاضی، انگلیسی و برخی دروس دیگر مبادرت ورزید و در سال ۱۳۷۳ بازنشسته شد.
مرادیان علاوه بر خدمت در آموزش و پرورش ۱۳۳۸ تا ۱۳۸۵ سرپرستی موسسات خیریه مارکار را به عهده گرفت. وی در مورد روانشاد «میرزا سروش لهراسب» سرپرست موسسات خیریه مارکار و نماینده انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی می گوید: «پس از پایان دوران خدمت وظیفه که برای راهنمایی و کسب تکلیف در انتخاب شغل آینده ام به منزل ایشان در تهران رفته بودم. به من توصیه کرد: «هرجا می روی و هر کاری که انتخاب می کنی طوری رفتار کن که وقتی از آن کار و سمت رفتی بگویند حیف که رفت نگویند خوب شد که رفت» و اینجانب در مدت ۳۵ سال خدمت خود تا آنجا که توانسته ام نصیحت ایشان را بکار برده ام.»
در پسین یک روز زمستانی به محله نرس آباد برای دیدار با مرادیان راهی شدیم و با او به گفتگو نشستیم. آنچه ابهام بود را پرسیدیم و او هر آنچه می دانست را به ما گفت:
اصطلاح پارسیان هند به چه معناست و چرا مارکار دارایی اش را با وجودیکه می توانست در هند که زادگاهش بود خرج کند در یزد هزینه نمود؟
پس از حملات و ناامنی هایی که در هزاره گذشته به ایران شد تعدادی از زرتشتیان به چین و هند مهاجرت نمودند و تعدادی نیز در شهرهای ایران مانند یزد و کرمان و برخی نقاط دیگر باقی ماندند. زرتشتیانی که به هند مهاجرت نمودند با وجود تعداد کم، چون آزادی بیشتری داشتند منشاء خدمات فراوانی در آن دیار شدند و صنایع عمده آنجا را در دست گرفتند. ولی آنان میهن خود ایران را فراموش ننموده و پیوسته از آن یاد کرده، خود را ایرانی نامیده و هند را وطن دوم خود به حساب می آوردند که این گروه به «پارسیان» مشهور می باشند. از سال۱۳۰۱ خورشیدی روانشاد «پشوتن جی مارکار» که از خانواده پارسیان هند بود درصدد برآمد که برای تحصیل دانش آموزان بی بضاعت که دسترسی به تحصیل نداشتند، آموزشگاهی در ایران و یزد ایجاد کند و با این اندیشه در همان سال پرورشگاه مارکار در یزد پایه گذاری شد و با توسعه، به گونه آموزشگاههای پسرانه و دخترانه درآمد و همۀ این موسسات به همت و پشتکار این رادمرد برای کمک به هم نوعان این اقدام انجام شد.
در مورد مارکار بگویید؟
پشوتن جی مارکار درسال «۱۲۵۰ خورشیدی» در هند به دنیا آمد که به «پشوتن جی دوسابائی مارکار» مشهور شد. درسال ۱۳۰۱ خورشیدی بنا به خواهش یکی از آشنایان خود اقدام به تاسیس پرورشگاهی شبانه روزی در یزد برای دانش آموزان نمود. در سال ۱۳۰۳ برای دیدار از وطن و چگونگی پیشرفت آموزشگاه تازه تاسیس خود به ایران و یزد مسافرت کرد و با پنج ماه توقف در شهرهای یزد و کرمان و تهران؛ برای تشویق اهالی به تحصیل علم و ایجاد مراکز آموزشی سخنرانی نمود.
پس از مراجعت به بمبئی با گزارش وضع موجود مدارس در ایران؛ صاحب خیران را به ایجاد مدارس بیشتر تشویق کرد و در نتیجه تعداد بیشتری از مدارس، به همت این خیرین، در روستاهای زرتشتی نشین یزد به تدریج گشایش یافت که تعداد آن به ۱۴مدرسه رسید و به مدارس تابعه انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی مشهور شدند که همه زیر نظرآموزشگاه مارکار اداره می شد.
این انجمن برای کمک به ایرانیان که در آن زمان به هند مسافرت می نمودند و اداره آموزشگاه هایی که در یزد شروع به کار نموده بودند با جمع آوری بودجه لازم برای آنها به همت پشوتن مارکار و همکار و همیار او به نام «دینشاه ایرانی سُلیستِر» در بمبئی تشکیل و در ایران به ثبت رسید که شعبه آن در مارکار یزد تعیین شد.
دانش آموختگان مسلمان مدرسه مارکار که در سن کهولت به سر می برند از میرزا سروش لهراسب خیلی یاد می کنند شما به عنوان جانشین میرزا سروش بفرمایید او کیست؟
میرزا سروش لهراسب ریاست موسسات مارکار را از سال ۱۳۰۶ خورشیدی به عهده گرفته بود به عنوان نماینده انجمن مزبور در ایران معرفی و شروع به کار نمود.
فکر می کنم دوباره باید به میرزا سروش برگردیم اما قبل از او وضعیت به چه شکل بود و چه کسانی مدیریت خیریه زرتشتیان را عهده دار بودند؟
قبل از وی افرادی از هندوستان معرفی شده بودند که از سال شروع تا سال۱۳۰۶ به ترتیب تا چند سالی علاوه بر اداره و سرپرستی مطب «سِررَتَن تاتا» که برای مداوای بیماران توسط انجمن ایرانی بمبئی گشایش یافته بود؛ مدیریت پرورشگاه را نیز به عهده داشتند.
این افراد به ترتیبِ مسافرت به ایران و خدمت، عبارت بودند از: دکتر جمشید پتل، دکتر گودرز مانُک فریدون ملا و منوچهر کُنتراکتِر و از مهرماه ۱۳۰۶روانشاد میرزا سروش لهراسب عهده دار سرپرستی و اداره امور موسسات مارکار و آموزشگاه های تابعه انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی گردید که ترقی و پیشرفت و توسعه این مدارس با کوشش و فداکاری وی انجام شد.
مارکار نخست کدام یک از موسسات خود را راه اندازی کرد؟
با شروع به کار پروشگاه مارکار از سال۱۳۰۱ برای اینکه برادران پرورشگاه به کارهای مختلف آشنا شوند در همان محل، کارگاه های گوناگون مانند پارچه بافی، نجاری، خیاطی، جوراب بافی وکشبافی و قالی بافی به نام هنرستان جهانگری تشکیل و دانش آموزان موظف بودند روزانه دو ساعت به کارهای مورد علاقه شان بپردازند. این کارگاه ها در محل سابق موسسات مارکار در محلی کرایه ای بود. پس از ساختمان جدید آموزشگاه مارکار کارگاه نیز به آن منتقل شد که اتاقها و بعضی از وسایل آن در قسمت کناری عمارت دیده می شود.
مدرسه چطور؟
از آنجا که روانشاد مارکار به توسعه و پیشرفت و ترقی موسسات خود علاقه داشت از سال ۱۳۰۶ دستور ساخت و گشایش مدرسه برای دختران نمود و از آن سال دبستان دخترانه مارکار در خانه ای که اهدایی خانواده محترم فریبرز نسیمی و همسرش دولت کی نژاد و خواهر وی آذر می دخت کی نژاد بود شروع بکار نمود سپس دوره دبیرستان به آن اضافه شد و پس از آن بفکر گسترش پرورشگاه و دبستان و کارگاه که در خانه ای دایر بود برآمد و به نماینده خود دستور خرید زمین و ساخت بنایی شایسته داد. از اینرو نماینده وی زمین را خریداری و در سال ۱۳۱۲ خورشیدی طبق نقشه ای که مهندس برزو آقا از بمبئی ارسال نموده بود ساختمان فعلی آموزشگاه مارکار شامل دبستان، دبیرستان و پرورشگاه تاسیس شد.
حمایت مقامات محلی یزد چگونه بود؟
سنگ بنای ساختمان آموزشگاه مارکار در فروردین ۱۳۱۲ توسط فرماندار وقت آقای محمدعلی اویسی نهاده شده بود. در آبان ۱۳۱۳ همزمان با جشن گشایش آرامگاه فردوسی در توس و با حضور روانشاد مارکار و سایر میهمانان که از هندوستان آمده بودند ساختمان جدید موسسات مارکار توسط آقای حایری به نمایندگی از طرف وزیر آموزش و پرورش گشایش و شروع بکار نمود. در این سفر که دومین مسافرت پشوتن جی مارکار به ایران و یزد بود از طرف اهالی مورد استقبال قرار گرفت. ایشان به دریافت نشان درجه اول علمی از طرف اولیای امور قرار گرفت.
شاید اگر میدان مارکار نبود نام مارکار اینگونه تکرار نمی شد جریان ساختن میدان چه بود؟
در همین مسافرت؛ فرماندار وقت یزد از مارکار درخواست ساخت ساعتی در میدان شهر یزد می نماید که ایشان با آن موافقت می کند. از این رو قرار شد ساعتی در میدان شهید بهشتی -پهلوی سابق- احداث نماید که در همان سال سنگ بنای آن به دست فرماندار وقت یعنی آقای مدبرنوری نهاده شد و مقداری از آن ساخته شد که فرماندار بعدی صلاح دانستند که برج ساعت مزبور در میدان جدیدی که در جلو آموزشگاههای مارکار احداث می نماید بنا شود. بنابراین مجدد سنگ بنای برج در میدان تازه تاسیس مارکار بدست جناب آقای حکمت، فرماندار بعدی نهاده شد و برج ساعت مزبور به ارتفاع ۱۸ متر بنا گردید که بنام «گاهنمای فردوسی» به شهرداری یزد اهدا گردید تا در نگهداری و حفظ آن کوشش نماید.
مردم یزد چگونه از مارکار استقبال کردند؟
آنچه یاد دارم مربوط به سومین سفر روانشاد ماکار است که در اردیبهشت ۱۳۳۸ به همراه چندتن از پارسیان هند بمناسبت بزرگداشت بیست و پنجمین سال تاسیس موسسات مارکار انجام گرفت که از طرف اهالی یزد و زرتشتیان شهر و حومه مورد استقبال قرار گرفت و در فرودگاه آقای ولی ا… خاتمی – عموی سید محمد خاتمی رییس جمهور پیشین – که ریاست بازرسی فرهنگ یزد را به عهده داشت همینطور از سوی آقای معصوم خانی رییس فرهنگ یزد به ایشان خیر مقدم گفته و مقدم وی را گرامی داشتند. دانش آموزان در فرودگاه با خواندن سرودی که بیت «پشوتن ای جوانمرد نکوکار» شروع می شد به وی خوش آمد گفتند.
در این مسافرت که حدود یکماه طول کشد در تهران و یزد برنامه های گوناگون و سخنرانیها به منظور بزرگداشت مقام وی و قدردانی از خدماتی که به آموزش و پرورش نموده بودند بعمل آمد. در جشنی که در دبیرستان ایرانشهر یزد از سوی فرهنگیان برپا شده بود «نشان درجه اول سپاس» به وی اهدا گردید.
خاطره دیگری از حضور مارکار در یزد دارید؟
در جشنی که در دبیرستان مارکار برای تشویق و معرفی دانش آموزان ممتاز و سدره پوشی تعدادی دانش آموز زرتشتی برگزار شد، مدالهایی که مزین به نشان فروهر و یاد بود بیست و پنجمین سال تاسیس آموزشگاههای مارکار بود اهدا شد، نگارنده که دانش آموز کلاس ششم ابتدایی بودم مفتخر به دریافت مدال مزبور شدم. این چند شعر را شاعر نامی یزد جناب آقای ناصر به مناسبت ورود ایشان به یزد سروده اند که چند بیت آن را در اینجا می آورم:
در جهان بهتر نباشد هیچ چیز از یاد نیک
زانکه یاد نیک بگمارد ترا بر کار نیک
.. شاد و خرم باد آقای پشوتن مارکار
بانی کردار نیک و صاحب گفتار نیک
نام نیکش تا ابد باقی ست بر لوح جهان
بسکه بر لوح جهان دارد ز خود آثار نیک
با خرد گفتم که لذت در چه باشد روح را
گفت: «ناصر» لذت روح است در اشعار نیک
سرانجام مارکار چه شد؟
روانشاد پشوتن مارکار علاوه بر خدماتی که در یزد و تهران به همکیشان و هموطنان خود نمود در بمبئی و سایر شهرهای هندوستان منشا خدمات فراوانی نیز بود و سالها اداره امور انجمن زرتشتیان بمبئی را به عهده داشت که در نهایت در ۱۸ مهر ۱۳۴۴ دنیای فانی را بدرود گفت.
روایتی شنیدیم که مارکار در مسافرخانه درگذشت؟
اطلاعی ندارم اما میدانم مارکار چیزی برای یزد کم نگذاشت و بیشترین دارایی خود را در یزد خرج کرد.
آیا الان پارسیان کمکی به زرتشتیان ایران می کنند؟
متاسفانه از اواخر دهه چهل، دولت هندوستان بتدریج از ارسال آن جلوگیری و تا حدی از پیشرفت مدارس مزبور کاسته شد و از آن تاریخ به بعد مدارس مزبور به کمک افراد خیر و انجمن های محلی و آموزش و پرورش اداره شده و بکار خود ادامه می دهد. پیش از این کلیه مخارج آموزشگاههای پسرانه و دخترانه مارکار و آموزشگاههای تابعه از طرف انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی از محل بودجه واگذاری، از سوی مارکار و سایر خیرین به آن انجمن ارسال می شد که توسط نماینده انجمن، آقای میرزا سروش لهراسب پرداخت می شد.
مارکار ارتباط نزدیکی با یزد نداشت حتی زبان فارسی نمی دانست اما مردم یزد لهراسب نماینده وی را بسیار تکریم می کردند شرح کاملتری از زنده یاد سروش لهراسب دارید؟
لهراسب در پایه گذاری و ساختمان و پیشرفت موسسات مارکار خدمات ارزنده ای نموده و عمر خود را در راه پیشبرد آموزشگاههای مارکار صرف نمود. میرزا سروش لهراسب که به عنوان پیر فرهنگ و خدمتگزار بی ریا معرفی می شد در یزد به «میرزا سروش» معروف بود. او در سال ۱۲۸۳ خورشیدی در تهران متولد شد. خانواده وی از قاسم آباد یزد به تهران مسافرت و درآنجا ساکن بودند تحصیلات ابتدایی را در آموزشگاه زرتشتیان تهران و دوره اول دبیرستان را در دارالفنون و دیپلم را از کالج امریکایی سابق اخد نمود. پس از پایان تحصیل از طرف روانشاد کیخسرو شاهرخ نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی در سال ۱۳۰۳ برای مدیریت دبستان دینیاری یزد انتخاب و به یزد اعزام شد.
از مهر ۱۳۰۶ برای مدیریت و سرپرستی و اداره پرورشگاه و دبستان مارکار و هنرستان جهانگیری و مطب «سِر رَتن تاتا» و نمایندگی انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی که تا این تاریخ توسط افراد اعزامی از بمبئی اداره می شد انتخاب و شروع بکار نمود. او تا پایان عمر در توسعه و ترقی موسسات مارکار که شامل دبستان و دبیرستان پسرانه و دخترانه و ۱۴ آموزشگاه که در روستاهای مختلف دایر بود پیوسته کوشش داشت و با جدیت در رفع مشکلات آنان از هیچگونه فداکاری دریغ نداشت با وجود اینکه هر یک از موسسات مزبور، مدیر و سرپرستی جداگانه داشت ولی مسوولیت و اداره کلی آنها با ایشان بود. زمانی در کارخانه درخشان یزد اختلافاتی بین کارگران و کارفرما بوجود آمده بود که وی به ریاست کارخانه مزبور انتخاب شد و توانست درمدت کوتاهی وضع آشفته کارخانه را برطرف نماید. پس از سر و سامان دادن موضوع کارگران و کارخانه، به علت کار زیاد استعفا داد. وی تا سال۱۳۵۰ در یزد به امور مربوطه پرداخت ولی از آن به بعد به تهران مسافرت و امور مربوط به مدارس را به مدیران هر قسمت واگذار نمود. ایشان سرپرستی و رسیدگی به بعضی از امور را به عهده من گذاشت و با نامه نگاری و مسافرت کوتاهی که به یزد می نمود بر کارها نظارت داشت.
سرانجامش چه شد؟
میرزا سروش لهراسب در تاریخ ۲۵/۲/۱۳۷۴ دار فانی را وداع گفت ولی نام نیکش باقی است همسرشان پروین نیز که از پارسیان هند بود مدتی آموزش خیاطی و گلدوزی مدرسه دخترانه مارکار را به عهده داشت و در پایان عمر به بمبئی مسافرت و در آنجا وفات یافت.
از سرنوشت آموزشگاههای مارکار و موسسات مارکار بگویید؟
پرورشگاه شبانه روزی مارکار که از سال ۱۳۰۱ در خانه ای کرایه ای در محله زرتشتیان یزد دایر و پس از ساختمان جدید آموزشگاه مارکار در ساختمان مخصوص پرورشگاه که مشتمل بر سه اتاق خواب با ظرفیت ۴۵ نفر و اتاق نماز (اوستا)، لباس، مطالعه و خوراک و آشپزخانه و زیرزمین و غیره بود منتقل شد و تا سال ۱۳۵۶ ادامه داشت و پس از آن تعطیل گردید.
دبستانه پسرانه مارکار که به همراه هنرستان جهانگیری در ساختمان اولیه بود از سال ۱۳۱۲ به محل فعلی موسسات مارکار منتقل و تا اواخر دهه پنجاه ادامه داشت و پس از آن با کلیه وسایل و لوازم آموزشی و غیره به دبستان شهید شفیعی که در نزدیکی آن بود انتقال یافت.
دبیرستان پسرانه مارکار از سال ۱۳۱۳ دوره اول دبیرستان در ساختمان جدید آموزشگاه تشکیل و تا سال ۱۳۵۰ ادامه داشت و پس از آن به مدرسه راهنمایی تبدیل شد که پس از انتقال دبستان، مدرسه راهنمایی در آن ساختمان دایر گردید و ساختمان مدرسه راهنمایی به دوره دوم دبیرستان که هم اکنون نیز ادامه دارد اختصاص یافت و مدرسه راهنمایی هم پس از چندی به بهانه هایی واهی و با کلیه وسایل و کتابخانه و آزمایشگاه که بعضی از وسایل آن منحصر به فرد و از هندوستان فرستاده شده بود و بسیاری از آنها وقف مدرسه مارکار شده بود به مدرسه دیهیمی نزدیک مدرسه مارکار و بعدا به محل دیگری منتقل شد که امید است سالم مانده باشد و استفاده مفید از آنها بشود. هم اکنون در ساختمان آموزشگاه مارکار فقط دوره دوم دبیرستان دایر می باشد.
دبستان و دبیرستان دخترانه مارکار از سال ۱۳۰۶ شروع بکار نمود و به تدریج بر کلاسهای آن افزوده شد و از سال ۱۳۵۰ که دوره اول دبیرستان به راهنمایی تبدیل شد. مدرسه با ۵ کلاس دبستان و سه کلاس راهنمایی دایر و به کار خود زیر نظر آموزش و پرورش ناحیه ۲ یزد و انجمن زرتشتیان تهران ادامه می دهد.
نام مارکار را در ببین مراکز فرهنگی تهران هم می بینیم آیا به جز یزد هم فعالیتی شده؟
بله. مجتمع آموزشی فرهنگی ورزشی مارکار تهرانپارس است که این مجتمع که شامل سالن اجتماعات میدانهای مختلف ورزشی و کتابخانه و نمازخانه و غیر می باشد به همت و پشتکار روانشاد میرزا سروش لهراسب در اواخر دهه چهل با موافقت انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی خریداری و در آن تاسیسات مختلف توسط افراد خیر ایجاد و هم اکنون مورد استفاده همکیشان است.
اداره و سرپرستی کلیه موسسات مزبور و نظارت بر مدارس تابعه انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی به موجب وکالتی رسمی به انجمن زرتشتیان تهران واگذار شده و انجمن مزبور به امور آن رسیدگی می نماید./ روز خوب