تخریب «آخرین مجاری تنفسی و فضای سبز متراکم یز» با نام و اعتبار «بزرگ بانوی آبادگر اسلام»
قرار است بلواری مزین به نام بانوی بزرگ اسلام؛ حضرت خدیجه در یزد احداث شود که برخلاف اعتبار این بانو در آبادانی، تخریب اراضی سبز متراکم باقی مانده در شهر کویری یزد؛ منصوب به اراضی کشاورزی محله ی کوچه بیوک را نشانه گرفته است!
بهانه احداث این بلوار؛ اتصال بلوار پاکنژاد به بلوار شهید عابدی و کاهش ترافیک بلوار پاکنژاد عنوان شده است. در واقع باغات و زمین های کشاورزی که چندی پیش توسط شهرداری خریداری شده بود تا به باغ بزرگ شهر و فضای سبز عمومی تبدیل شود، امروز در شرف تخریب است تا آخرین رگه های حیات درون شهر برای مردم یزد را از بین ببرد
ونوس عامری، عضو سابق شورای شهر در گفتگو با بشارت یزد: متاسفانه در سالهای بلاتکلیفی، در سایه بی تدبیری و فراموشی، بسیاری از باغات مرکزی یزد از بین رفته است.
آخرین مجاری تنفسی شهر یزد بسته می شود؟!
- قرار است بلواری مزین به نام بانوی بزرگ اسلام؛ حضرت خدیجه در یزد احداث شود که برخلاف اعتبار این بانو در آبادانی، تخریب اراضی سبز متراکم باقی مانده در شهر کویری یزد؛ منصوب به اراضی کشاورزی محله ی کوچه بیوک را نشانه گرفته است!
بهانه احداث این بلوار؛ اتصال بلوار پاکنژاد به بلوار شهید عابدی و کاهش ترافیک بلوار پاکنژاد عنوان شده است. در واقع باغات و زمین های کشاورزی که چندی پیش توسط شهرداری خریداری شده بود تا به باغ بزرگ شهر و فضای سبز عمومی تبدیل شود، امروز در شرف تخریب است تا آخرین رگه های حیات درون شهر برای مردم یزد را از بین ببرد - ونوس عامری، عضو سابق شورای شهر در گفتگو با بشارت یزد: متاسفانه در سالهای بلاتکلیفی، در سایه بی تدبیری و فراموشی، بسیاری از باغات مرکزی یزد از بین رفته است
- محسن عباسی هرفته، عضو سابق شورای شهر نیز در گفتگو با بشارت یزد: در برآوردی که از روی تصاویر تاریخی شهر صورت گرفته حجم باغات و کشمون های شهر یزد و آبادی های مجاور آن مانند آبشاهی خرمشاه حسن آباد و … بیشتر از وسعت شهر ساخته شده بوده است. اما یزد امروز با مساحتی حدود ۱۴ هزار هکتار، فقط حدود ۷۰ هکتار باغ و فضای سبز دارد. در طول ۵۰ سال اخیر و در فرایند توسعه کور شهر یزد، این باغات و مزارع خشکانده تفکیک و در آن ها خیابان کشی و ساخت و ساز شده است.
مهدیه مصلایی/ قرار است بلواری مزین به نام بانوی بزرگ اسلام؛ حضرت خدیجه در یزد احداث شود که برخلاف اعتبار این بانو در آبادانی، تخریب اراضی سبز متراکم باقی مانده در شهر کویری یزد؛ منصوب به اراضی کشاورزی محله ی کوچه بیوک را نشانه گرفته است!
بهانه احداث این بلوار؛ اتصال بلوار پاکنژاد به بلوار شهید عابدی و کاهش ترافیک بلوار پاکنژاد عنوان شده است. در واقع باغات و زمین های کشاورزی که چندی پیش توسط شهرداری خریداری شده بود تا به باغ بزرگ شهر و فضای سبز عمومی تبدیل شود، امروز در شرف تخریب است تا آخرین رگه های حیات درون شهر برای مردم یزد را از بین ببرد. درحالی که هنوز بخش اعظم این تملکات هنوز انجام نشده و بسیاری از کارشناسان و فعالان محیط زیست نسبت به تخریب آنها هشدار داده اند اما شهرداری اصرار دارد با اعتبار قابل توجهی، این اراضی را تملک کند و بلوار را به هر قیمتی احداث کند!
اما لزوم احداث این بلوار چیست؟ به نظر می آید این اقدام بدون پیوست مطالعات ترافیکی، اجتماعی و محیط زیستی در حال اجراست.
لزوم احداث بلوار خدیجه چیست؟
در این باره ونوس عامری عضو شورای شهر سابق شهر در گفتگو با بشارت یزد، این بلوار را طرحی کارشناسی نشده و بدون مطالعه دانست و گفت: هر دو طرح در ابتدا بدون مطالعه و بررسی کافی و صرفا با یک برگ کاغذ طرح در شهرداری مصوب شده بود. افراد بسیاری به دلیل فریز شدن اراضی و زمین های این دو طرح بلاتکلیف مانده بودند. از این رو به ناچار و برای دستیابی به راه حل درست این موضوع، مطالعه این دو طرح در معاونت شهرسازی شهرداری وقت، انجام شد. بزرگترین ویژگی برای یک طرح شهری پیوست اجتماعی آن است. به معنای دیگر اثر این طرح ها در زندگی مردم بسیار مهم است و باید پیش از اجرای طرح بررسی گردد. در حالی که شهرداری یزد سالها زمین های این محدوده را فریز کرده بود، پس از بررسی در شورای شهر پنجم متوجه شدیم؛ بسیاری از مردم بعد از انتظار چندین ساله اقدام به ساخت ساز در روی زمین های فریز شده نموده و در کمیسیون ماده ۱۰۰، مجوز مربوطه را گرفته بودند.
از باغات یزد چیزی باقی نمانده است
وی همچنین در ادامه گفت: متاسفانه در سالهای بلاتکلیفی، در سایه بی تدبیری و فراموشی، بسیاری از باغات این منطقه از بین رفت. بنابراین، طرح اجرایی برای حفظ باغات باقیمانده و حل مشکل بلاتکلیفی مردم در زمین های قابل ساخت، تهیه شد.
در این طرح مقرر شده بود باغهایی که هنوز پابرجا مانده و امکان احیای آن وجود دارد، توسط شهرداری تملک و یا از اوقاف برای استفاده عمومی اجاره نمایند و فریز مابقی طرح، برداشته شود تا مردم بتوانند از دارایی تحت اختیارشان استفاده کنند.
این طرح در شورای پنجم تصویب شد. هرچند “مرحوم شایق” به علت حضور در شورای سوم و چهارم و مطلع بودن از موضوع ایجاد باغ بزرگ شهر، مخالف سرسخت آن بودند. اصل حرف ایشان این بود که ” باغات باید حفظ شوند” اما بدلیل عدم توجیه اقتصادی و اجتماعی، این هدف میسر نبود. پس از آن طرح برای طی مراحل قانونی و تصویب در کمیسون ماده پنج ارسال شد اما شورای شهر پنجم پایان یافت و متاسفانه روند به گونه دیگری مطرح گردید.
پهنه های سبز ریه های شهر هستند
محسن عباسی هرفته، عضو سابق شورای شهر نیز در گفتگو با بشارت یزد گفت: صنعتی شدن شهرهای کشور، طبیعت آنها را دچار آسیب های جدی کرده است. تولید آلاینده های مختلف از یکسو و تقلیل پهنه های سبز شهر یا بسنده کردن به پارک های دکوراتیو که بیشتر از آنکه نقشی جدی در صحنه شهر ایفا کنند نقش بزک کردن شهرها را دارند، باعث شده تنفس انسانها در شهرها دشوار شود و دمای آن ها افزایش یابد. این امر موجب شده شهرهای صنعتی و گرم و خشکی چون یزد، بی پناه در زیر تیغ آفتاب سوزان رها شده و بدتر از آن، از آلودگی هوا رنج ببرند و شهروندان شان، در به در، به دنبال پناهگاهی سبز، در هر فرصتی از شهر فراری باشند.
وی افزود: امروزه، پهنه های سبز جدی و نه فانتزی، ریه های شهر، پالایشگاه هوا، کاهنده دما و محل تفرج شهرنشینان و از جمله دلایل اصلی زیست پذیری شهرها قلمداد می شوند و همین پهنه ها، گمشده اصلی شهرهایی چون یزد کنونی هستند. حال آنکه از ارکان چنین شهرهای تاریخی، باغات و مزارع مولد و مثمر و سایه دار بوده اند که در خدمت نظام زندگی شهر و شهروندان بوده اند. درخت توت مثال خوبی در این زمینه است که ورای مصارف متعدد میوه آن، برگ آن محصول استراتژیک صنعتی و چوب آن عنصری کارامد در معماری و ساخت اثاثیه زندگی ایرانیان به شمار می رفته است؛ حال این درخت را با گونه های بی هویت، پرآبخواه و غیر بومی چون اکالیپتوس در پارک های کنونی مقایسه کنید.
عباسی بیان داشت: از جمله پهنه های سبز جدی در شهرهای ایران و پیرامون آن ها، صحرا ها بوده اند که در یزد و شهرهای مناطق گرم و خشک، اهمیتی راهبردی پیدا می کرده اند. صحرا در یزد قدیم به اراضی زراعی (کشمون) پیرامون شهر گفته می شده که در مقیاس شهر آن روز و به زبان امروز یک مجتمع کشت و صنعت محسوب می گشته است. صحرا بخش مهمی از هویت و شاکله شهر تاریخی یزد به شمار می رفته که زیست پذیری و تاب آوری محیطی را به طرز چشمگیری افزایش می داده؛ علاوه بر این که منبع تولید محصولات کشاورزی برای شهرنشینان نیز بوده است. عموماً وسعت صحراهای پیرامون آبادیها چند برابر خود آبادی بوده و گلگشتی سر سبز و مفرح و مولد محصولات باغی و زراعی بوده است. متاسفانه امروز از این میراث کشاورزی ارزشمند که گمشده شهرهای امروز نیز می باشند، کمی باقی مانده که عزمی بر حفاظت آن ها دیده نمی شود؛ گویی اینگونه فهم شده است که شهر تاریخی فقط بناست و سایر ارکان مهم آن چون انسان، شیوه زیست او و پهنه های سبز آن، به ویژه در شهرهای گرم و خشکی چون یزد جزیی از شهر تاریخی به حساب نمی آیند.
شهر از طریق صحراهای پیرامون توسعه یافته
وی همچنین ادامه داد: نکته مهم، نقش کشمون ها، در توسعه شهرهای گذشته بوده است به نحوی که توسعه شهر از طریق صحراهای پیرامون آنها رقم می خورده و در واقع منطق و مجوز رشد آبادی ها امکان توسعه صحراهای پیرامون آن بوده؛ که توسعه صحرا هم وابسته به میزان آب زمین مناسب کشاورزی، امنیت و … بوده است. بنابراین بر خلاف الگوی توسعه شهرهای امروز ایران که وابسته به تعداد لودرهایی است که در قالب طرح های آماده سازی به جنگ سرزمین می روند آن زمان شرط توسعه شهر، آباد کردن و احیاء کردن زمین های پیرامون شهر (کشت و زرع) بوده است؛ کانون های باغی و زراعی گسترده پیرامون یزد گواه این ادعا می باشند. در برآوردی که از روی تصاویر تاریخی شهر صورت گرفته است حجم باغات و کشمون های شهر یزد و آبادی های مجاور آن مانند آبشاهی خرمشاه حسن آباد و … بیشتر از وسعت شهر ساخته شده می باشد. اگر این را مقایسه کنیم با وضعیت امروز یزد که شهر با مساحتی حدود ۱۴ هزار هکتار، فقط حدود ۷۰ هکتار باغ و فضای سبز دارد، به عمق فاجعه پی می بریم که یزد چه بوده و چه شده است. در طول ۵۰ سال اخیر و در فرایند توسعه کور شهر یزد، این باغات و مزارع خشکانده تفکیک و در آن ها خیابان کشی و ساخت و ساز شده است و با سرعتی ویرانگر، باغات و مزارع زیر چرخ بیرحم لودرها از بین رفتند.
«باغ بزرگ شهر» ایده ای برای حفظ فضای سبز یزد بود
عضو سابق شورای شهر یزد گفت: کوچه بیوک که امروز محله ای از شهر است در گذشته یکی از همین بیرونه های سرسبز پیرامون یزد بوده که صحرای وسیعی را شامل می شده است. این محله هم بافت معماری بسیار ارزشمندی داشته و هم صحرای وسیع، سبز، مفرح و مولدی داشته است. پس از تخریب بخش هایی از کشمون کوچه بیوک در دوره معاصر، در اوایل دهه ۸۰ تصمیم گرفته می شود، حدود ۱۰ هکتار از این اراضی که باقی مانده آن پهنه سبز و مولد محصولات کشاورزی بود، حفظ شود و به عنوان فضایی دلگشا مورد استفاده یزدی ها قرار گیرد، لذا ایده “باغ بزرگ شهر” مطرح می شود که یک ایده حفاظت محور برای شهر بود و اهدافی را در حوزه توسعه فضاهای شهری، حفظ فضای سبز شهر حفاظت از بخش نرم میراث فرهنگی و رشد درون زای شهر دنبال می کرد.
وی افزود: اما از آنجا که بسیاری از مصوبات ضمانت اجرایی پشتوانه، فنی حقوقی اقتصادی و مهم تر از همه عزم و اراده لازم برای تحقق را ندارند، این طرح نه تنها کمکی به حفظ باغات این محدوده نکرد که به سردر گمی و سرگردانی مردم نیز منجر شد. اعتراضات و تقاضاهای مردم و مالکین در طول این سالها منجر به این شد که چندبار در طول ۲۰ سال اخیر و در قالب طرحهای اصلاحی محدوده باغ بزرگ شهر کاهش یابد؛ قابل پیش بینی ست که این روند تقلیل گرا تا حذف این پهنه سبز پیش خواهد رفت. از آنجا که عموماً مردم از نهادهای متولی جلوتر هستند و معطل آنها نمی شوند، این محدوده به محدوده ای تبدیل شده که مردم باید بالاجبار در آن تخلف کنند و نهادی هم مانع این ساخت و سازهای خلاف نیست؛ شاید دستگاهها ترجیح می دهند ناکارآمدی خود را در پشت نادیده گرفتن تخلفات پنهان نمایند؛ لذا همان ضوابط حداقلی مابقی شهر نیز در اینجا رعایت نمی شود. به همین دلیل هم امروز اگر به آن فضای مشجر و مفرحی که تا اواخر دهه ۷۰ هنوز پابرجا و مملو از کوچه باغها جویهای آب دیوارهای چینهای مزارع باغات مثمر و درختان کهنسال بود، عمدتاً با پهنه هایی خشک و ساختمانهای قد و نیم قدی مواجه خواهیم بود که به صورت غیر مجاز و با کیفیتی بد، لابلای درختان را پر کرده اند و بافتی ناکارآمد را ایجاد کرده اند. بافتی که نه استانداردهای فضاهای شهری امروزی را دارد و نه بافت بومی قدیمی اش را حفظ کرده؛ نتیجه آنکه در یکی از زیباترین مفرح ترین و دلگشاترین بخش های شهر، بافتی برویم بیمار و معلول در طی قریب به سه دهه اخیر شکل گرفته است.
عباسی بیان داشت: نسخه درمان این بافت بیمار هم مشخص و در محورهای ذیل قابل توضیح است: نخست باور به اهمیت این گونه پهنه ها و اراده و عزم جمعی برای صیانت از آنها در بین مدیران و نهادهای متولی شهر، دوم، بازگشت به طرح مصوب روزآمدسازی آن و تعریف ضمانت های اجرایی و پیوست های لازم برای عملیاتی شدن آن به ویژه از منظر اقتصادی و حقوقی، سوم، تعریف بسته های تشویقی و حمایتی برای مالکین و ساکنین برای رعایت ضوابط طرح (که روش ها و الگوهای متنوعی در این خصوص در پروژههای موفق مشابه وجود دارد)، چهارم، ایجاد جاذبه برای سرمایه گذاری بخش خصوصی مانند اعطاء تسهیلات و تخفیفات، پنجم، تعریف پروژه های پیشران توسط شهرداری و دستگاه های دولتی؛ در این صورت می توان امیدوار بود، بخشی از پهنه سبز شهر حفظ و احیاء و مورد استفاده مردم این شهر خشک و کویری قرار گیرد.