«بچه محل» واژه ای غریب در عصر اجاره نشینی و خانه به دوشی!

اجاره‌نشینی یکی از واقعیت‌های زندگی شهری در ایران است که با افزایش هزینه‌های مسکن و تورم، هر روز بیشتر به معضلی بزرگ برای خانواده‌ها تبدیل می‌شود. بر اساس آمار منتشر شده توسط مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۲، حدود ۴۰ درصد از خانوارهای شهری ایران اجاره‌نشین هستند. اما در این میان، کمتر کسی به تأثیر این وضعیت بر کودکان توجه می‌کند. کودکانی که در خانه‌هایی زندگی می‌کنند که نه تنها مالک آن نیستند، بلکه با مفهومی به نام «صاحبخانه» از همان کودکی آشنا می‌شوند

جابجایی‌های مکرر، تأثیرات عمیقی بر روابط دوستانه کودکان دارد. آن‌ها نمی‌توانند در محله‌ای مشخص تربیت شوند و دوستان دائمی پیدا کنند. هر بار که دوستی پیدا می‌کنند، مجبور به جدایی از او می‌شوند و این چرخه در محله جدید تکرار می‌شود. بر اساس تحقیقات، ۶۰ درصد از کودکان اجاره‌نشین تجربه تغییر مدرسه به دلیل نقل مکان را دارند. این روابط ناپایدار، کودکان را از داشتن گروه‌های دوستی پایدار و هویت محله‌ای محروم می‌کند

ناگفته های زندگی در خانه‌های استیجاری که تاثیر بسیاری بر کودکان می گذارد:

  • اجاره‌نشینی یکی از واقعیت‌های زندگی شهری در ایران است که با افزایش هزینه‌های مسکن و تورم، هر روز بیشتر به معضلی بزرگ برای خانواده‌ها تبدیل می‌شود. بر اساس آمار منتشر شده توسط مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۲، حدود ۴۰ درصد از خانوارهای شهری ایران اجاره‌نشین هستند. اما در این میان، کمتر کسی به تأثیر این وضعیت بر کودکان توجه می‌کند. کودکانی که در خانه‌هایی زندگی می‌کنند که نه تنها مالک آن نیستند، بلکه با مفهومی به نام «صاحبخانه» از همان کودکی آشنا می‌شوند
  • جابجایی‌های مکرر، تأثیرات عمیقی بر روابط دوستانه کودکان دارد. آن‌ها نمی‌توانند در محله‌ای مشخص تربیت شوند و دوستان دائمی پیدا کنند. هر بار که دوستی پیدا می‌کنند، مجبور به جدایی از او می‌شوند و این چرخه در محله جدید تکرار می‌شود. بر اساس تحقیقات، ۶۰ درصد از کودکان اجاره‌نشین تجربه تغییر مدرسه به دلیل نقل مکان را دارند. این روابط ناپایدار، کودکان را از داشتن گروه‌های دوستی پایدار و هویت محله‌ای محروم می‌کند

یگانه شوق‌الشعراء/ اجاره‌نشینی یکی از واقعیت‌های زندگی شهری در ایران است که با افزایش هزینه‌های مسکن و تورم، هر روز بیشتر به معضلی بزرگ برای خانواده‌ها تبدیل می‌شود. بر اساس آمار منتشر شده توسط مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۲، حدود ۴۰ درصد از خانوارهای شهری ایران اجاره‌نشین هستند. اما در این میان، کمتر کسی به تأثیر این وضعیت بر کودکان توجه می‌کند. کودکانی که در خانه‌هایی زندگی می‌کنند که نه تنها مالک آن نیستند، بلکه با مفهومی به نام «صاحبخانه» از همان کودکی آشنا می‌شوند. در این گزارش، به بررسی تأثیرات اجاره‌نشینی بر زندگی و هویت کودکان می‌پردازیم.

ترس از صاحب‌خانه

به گزارش بشارت آنلاین، یکی از چالش‌های بزرگ کودکان در خانه‌های استیجاری، محدودیت‌هایی است که در بازی و فعالیت‌های روزمره‌شان دارند. «بازی» به‌عنوان یکی از فرآیندهای مهم تربیتی و هویت‌یابی کودکان، در این خانه‌ها با مشکلاتی همراه است. کودکان نمی‌دانند چگونه بدون ایجاد سر و صدا بازی کنند، اما به خوبی می‌دانند که سر و صدای آن‌ها می‌تواند خشم همسایگان و در نتیجه اعتراض «صاحب‌خانه» را برانگیزد. این ترس از صاحب‌خانه که ممکن است هیچگاه دیده نشود، همواره همراه آن‌هاست. والدین بارها به کودکان گوشزد کرده‌اند که سر و صدای زیاد ممکن است باعث شود تا صاحب‌خانه بخواهد آن‌ها را از خانه خارج کند. این تهدید دائمی، بر روان کودکان تأثیر می‌گذارد و موجب می‌شود که آن‌ها نتوانند آزادانه بازی کنند و از کودکی خود لذت ببرند.

بسیاری از این کودکان حتی وقتی که صاحب‌خانه را نمی‌بینند، تصویر ذهنی از او دارند که همیشه نگران از دست دادن خانه‌اند. این ترس و نگرانی به یک جزء ثابت از زندگی روزمره‌شان تبدیل می‌شود و می‌تواند در درازمدت بر روان آن‌ها تأثیرات منفی داشته باشد. به همین دلیل، این کودکان به نوعی از خانه و محیط اطراف خود فاصله می‌گیرند و نمی‌توانند با آن‌ها ارتباط عمیقی برقرار کنند.

تعلق به خانه

برای کودکان، مفهوم «خانه» با اجاره‌نشینی معنایی متفاوت پیدا می‌کند. آن‌ها بارها اسباب‌بازی‌های خود را جمع کرده و با والدینشان به خانه‌ای دیگر نقل مکان می‌کنند. بر اساس آمار، به طور میانگین هر خانواده اجاره‌نشین در ایران هر دو تا سه سال یک‌بار به خانه جدیدی نقل مکان می‌کند. این تغییرات مکرر، باعث می‌شود که کودکان نتوانند به خانه‌ای خاص تعلق خاطر پیدا کنند و تصاویری مبهم از خانه در ذهنشان باقی بماند. اتاق‌های کوچک‌تر و از دست دادن اسباب‌بازی‌ها در فرآیند جابجایی، بخشی از تجربیات تلخ آن‌هاست.هر بار که کودکان مجبور به جابجایی می‌شوند، باید با محیط جدیدی سازگار شوند و از نو دوستان جدیدی پیدا کنند. این مسئله باعث می‌شود که نتوانند به یک مکان خاص تعلق خاطر پیدا کنند و همیشه احساس کنند که در حال گذراندن موقت زمان در یک مکان هستند. این احساس ناپایداری می‌تواند بر روان آن‌ها تأثیر منفی بگذارد و موجب شود که نتوانند احساس امنیت و ثبات کنند.

محله و دوستی

جابجایی‌های مکرر، تأثیرات عمیقی بر روابط دوستانه کودکان دارد. آن‌ها نمی‌توانند در محله‌ای مشخص تربیت شوند و دوستان دائمی پیدا کنند. هر بار که دوستی پیدا می‌کنند، مجبور به جدایی از او می‌شوند و این چرخه در محله جدید تکرار می‌شود. بر اساس تحقیقات، ۶۰ درصد از کودکان اجاره‌نشین تجربه تغییر مدرسه به دلیل نقل مکان را دارند. این روابط ناپایدار، کودکان را از داشتن گروه‌های دوستی پایدار و هویت محله‌ای محروم می‌کند .به علاوه، هر بار که کودکان به محله‌ای جدید نقل مکان می‌کنند، باید با محیط جدید سازگار شوند و از نو شروع کنند. این فرآیند سازگاری مداوم، می‌تواند برای کودکان استرس‌زا باشد و باعث شود که نتوانند روابط عمیق و پایداری با دوستان خود برقرار کنند. این مسئله نه تنها بر روابط اجتماعی کودکان تأثیر می‌گذارد، بلکه می‌تواند بر تحصیل آن‌ها نیز تأثیرگذار باشد.تغییر مداوم مدرسه‌ها باعث می‌شود که کودکان نتوانند به راحتی در محیط آموزشی خود جا بیفتند و با معلمان و همکلاسی‌های جدید خود ارتباط برقرار کنند.

بی محلگی، رهآورد زندگی مستاجری

شرایط اقتصادی کشور باعث شده است که بسیاری از خانواده‌ها نتوانند خانه‌ای پایدار برای خود فراهم کنند. این وضعیت، تأثیرات عمیقی بر زندگی کودکان دارد که کمتر به آن توجه شده است. کودکان در خانه‌های استیجاری نه تنها از داشتن فضایی مناسب برای بازی و رشد محروم می‌شوند، بلکه از داشتن دوستان پایدار و هویت محله‌ای نیز بی‌بهره می‌مانند. در تهران، وضعیت اجاره‌نشینی وخیم‌تر است. طبق آمارهای موجود، حدود ۵۰ درصد از خانوارهای تهرانی اجاره‌نشین هستند. این شرایط، بر فشار روانی و اقتصادی خانواده‌ها و کودکان ساکن در این شهر می‌افزاید. آیا کسی نگران این کودکان نیست؟ وقت آن است که به این مسئله توجه بیشتری شود و برای بهبود شرایط زندگی آن‌ها چاره‌ای اندیشیده شود. شرایط کنونی نشان می‌دهد که بسیاری از کودکان تهرانی در وضعیت ناپایداری زندگی می‌کنند که نه تنها بر زندگی روزمره آن‌ها تأثیر می‌گذارد، بلکه آینده آن‌ها را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد.این کودکان به جای آنکه دوران کودکی خود را با بازی و شادی سپری کنند، با نگرانی‌ها و استرس‌های بزرگسالانه مواجه هستند. نبود یک خانه پایدار و نیاز به جابجایی‌های مکرر، آن‌ها را از داشتن یک زندگی عادی و پایدار محروم می‌کند. نیاز است که دولت و مسئولان به این مسئله توجه ویژه‌ای داشته باشند و راهکارهایی برای کاهش مشکلات اجاره‌نشینی و افزایش ثبات خانوارها ارائه دهند.

دیدگاهتان را بنویسید