روایت «امیررضا تفتی» خواننده موسیقی ایرانی از استادش «مرحوم اصغر حسینی»:
«استاد اصغر حسینی» موسیقی را «عاشقانه» تدریس می کرد
«اصغر حسینی شخصیتی جدی بود در عین حال تبعی لطیف داشت» این شاید پر تکرارترین جمله ای است که در وصف این استاد بزرگ موسیقی اما گمنام در یزد، شنیده شده است استادی که نت و موسیقی را به خوبی می شناخت، ذاتا معلم بود و هنر را برای هنر می خواست. مردی که چند روزی است جامعه هنری استان عزدار فقدانش هستند هرچند هنر او تا ابد جاودانه خواهد ماند.
«امیررضا تفتی» یکی از قدیمی ترین شاگردان «مرحوم اصغر حسینی» در مصاحبه با بشارت یزد گفت: او ذاتا معلم بود. به امر آموزش اهمیت زیادی داد و در زمان آموزش بسیار با حوصله تدریس می کرد و در مقابل از دانش آموزان نیز جدیت را انتظار داشت. اگر در فردی استعدادی می یافت، وقت بسیاری را برای شکوفا کردن آن استعداد صرف می کرد. برای من نیز چنین بود، زمان زیادی را با استاد حسینی برای یادگیری خوشه ها و دستگاه های موسیقی سنتی ایرانی گذراندم که همچنان نقطه عطفی در زندگی ام به شمار می رود. او مشوق جمعی از هنرجویان از جمله من برای تشکیل یک گروه موسیقی بود به طوری که در سال ۱۳۷۰ زمانی که ۲۱ ساله بودم برای اولین بار با این گروه، کنسرتی را تحت نظارت خود استاد برگزار کردیم و در ادامه نیز با حمایت ها و مشاوره هایش موسیقی را ادامه دادم.
تفتی ضمن اشاره به ساده زیستی استاد اصغر حسینی افزود: زندگی ساده ای داشت و هیچ نوع نگاه مادی به هیچکدام از جنبه های زندگی در نگرش او دیده نمی شد. هنرجوهیان را به خوبی حمایت می کرد و همین رفتار بود که علاقه، شور و شوق هنرجویان به موسیقی را افزایش می داد. “استاد اصغر حسینی” منش، رفتار و جهان بینی خاص خود را در زندگی داشت که این جهان بینی، وقار دلنشینی به ایشان داده بود و همچنین به ثبات شخصیت، آگاهی و یقین درونی رسیده بود که او را از هرگونه توجه افراطی به امور مادی دور می ساخت. تبعی روان در موسیقی و جدیتی مثال زدنی در آموزش داشت و به معنای واقعی کلمه استاد و معلم بود.
وی افزود: درباره زندگی شان از جانب خود استاد آمده است که از بچگی به موسیقی علاقه مند بوده و یکبار که اذان می گفته شخصی از او می پرسد «می دانی اذانی که می گویی در کدام دستگاه موسیقی است؟ دستگاه شور است…» او نیز برای یادگیری موسیقی و دستگاه ها ابراز علاقه می کند و به دنبال رضایت خانواده می رود. پدرش نیز نوازنده تار بود بنابراین از مادر می خواهد تا رضایت پدر را برای یادگیری موسیقی زیر نظر همان استاد که از تهران نیز آمده بود، بگیرد. وی نت خوانی را زیر نظر استاد صفایی یاد گرفت و پس از آن جذب آموزش و پرورش شد که با گذشت زمان به عنوان مربی پرورشی کار خود را در آموزش و پرورش ادامه داد و به مقاطع تحصیلی که زیر نظرش بود موسیقی آموخت، گروه موسیقی تشکیل داد که این گروه، موسیقی های سنتی ایرانی را اجرا می کردند. حسینی با عشق و علاقه زیاد موسیقی کلاسیک ایرانی، گوشه ها و نغمه ها را یاد گرفت و راه موسیقی را ادامه داد تا اینکه پس از انقلاب بازنشسته شد و به تدریس خصوصی روی آورد.
این خواننده موسیقی ایرانی، خاطر نشان کرد: استاد حسینی نوازندگی سازهای مختلفی از جمله ویولون، تار و سنتور را بلد بود هرچند ممکن است تبحرش در حد اساتید نام آور آن زمان نبوده باشد اما به لحاظ موقعیت مکانی و نبود اساتید دیگری در زمینه موسیقی در یزد، جایگاه ویژه ای در نت خوانی و نت نویسی و موسیقی استان یزد داشت. استاد به آهنگ سازی نیز مشغول بوده و ما در اردوهایی چون رامسر و نیشابور آهنگ های ایشان را اجرا کرده و در کشور، در مقطع متوسطه مقام اول را با همان گروهی که تحت سرپرستی وی درست شده بود، کسب کردیم.
وی ویژگی بسیار خاص مرحوم اصغر حسینی را رسیدن به ذات هنر دانست و افزود: استاد اصغر حسینی از لحاظ معرفت شناسی و زیبایی شناسی به درجه ای رسیده بود که روحش را بسیار خروشان و پر نغمه ساخته و لطافت تبعی در عین جدیت داشت. منش و شخصیت استاد به گونه ای بود که همیشه ارادت قلبی به ایشان داشته، دارم و خواهم داشت. عمر طولانی و پر برکتی داشت و بسیار خانواده دوست بود و در عین گذران زندگی هنری خود فرزندان خوبی نیز تربیت کرد.
تفتی در ادامه با تعریف خاطره ای از اصغر حسینی که به گفته خودش تاثیر زیادی بر نگرش او به هنر گذاشته، عنوان کرد: زمانی که برای آموختن موسیقی پیش استاد می رفتم پس از چند جلسه خواهش کردم که یک مبلغی را برای شهریه تعیین کند، اما به هیچ وجه نپذیرفت. به سبب خجالتی که از آموزش رایگان موسیقی گریبان گیرم بود، روزی مقداری پول در پاکت گذاشتم و بدون آنکه اطلاع دهم روی پیانوی کلاس گذاشته و رفتم. هفته بعد پس از اتمام درس زمانی که کلاس را ترک می کردم از من پرسید که آیا چیزی را فراموش نکرده ام؟ من درهمان لحظه متوجه شدم که درباره چه صحبت می کند. وی گفت که یک نفر پاکتی را در کلاس جا گذاشته است که هرچه پرس و جو کرده ام صاحب آن را پیدا نمی کنم و این موضوع بسیار من را ناراحت کرده است.
تصمیم گرفتم حقیقت را بگویم، بنابراین گفتم که می خواستم یک هدیه ای برای شما تهیه کنم اما نمی دانستم چه چیز مناسب است از این رو از طرف من هدیه ای به یادگار برای خودتان بگیرید. بسیار ناراحت شد و پاکت را به من بازگردانده و گفت «اگر به دنبال پرداخت پول و شهریه هستی دیگر نیا!» این خاطره تلنگری جدی برای من در موضوعیت هنر نزد استاد بود. وی به هیچ عنوان اصل هنر را با مسائل مادی درهم نمی آمیخت به ویژه در امر آموزش، مسئله ای که متاسفانه امروزه کمتر شاهد آن هستیم. «او هنر را برای هنر می دید.» این خاطره ای است که هیچگاه از ذهن من پاک نمی شود درس بزرگی برای من در عرصه هنر بود.
«امیررضا تفتی» خاطر نشان کرد: به عنوان هدیه ای ناچیز برای تمام زحمات و تلاش هایی که استاد برای تمام هنرجویان و هنرِ استان یزد انجام داد، همچنین به رسم ادب و برای ادای احترام به استادی که به معنای واقعی “معلم” بود و به آموزش هنر اهتمام جدی داشت، چند بیتی هرچند کوتاه بر مزارش خواندم به امید اینکه روح شادش، شادتر شود.