آیا جلیلی می‌تواند بدیل احمدی‌نژاد شود؟

 متن پیش رو در وقایع اتفاقیه منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. اخباری که این روزها به کرات تکرار می‌شود، نشان از وجود‌نداشتن اجماع در میان اصول‌گرایان دارد. سؤال این است که…

 متن پیش رو در وقایع اتفاقیه منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.


اخباری که این روزها به کرات تکرار می‌شود، نشان از وجود‌نداشتن اجماع در میان اصول‌گرایان دارد. سؤال این است که به فرض، اصول‌گرایان تا پایان هم نتوانند به اجماعی بر سر یک نامزد واحد برسند، آیا این تشتت اصول‌گرایان، موفقیت بلوک حامی دولت (اصلاح‌طلبان/ اعتدال‌گرایان) را تضمین می‌کند؟ تجربه انتخابات سال ۸۴ می‌تواند دراین‌باره راهگشا باشد؛ نامزدی غریب برای افکار عمومی و خارج از اراده کارگردانان دو جریان اصلی اصلاح‌طلب و اصول‌گرا آمد و با شعار «عدالت» همه را درنوردید و بر کرسی ریاست‌جمهوری تکیه زد. چه اینکه بعید نیست در انتخابات سال ۹۶ هم‌چنین شود؛ حتی اگر بلوک حامی دولت از زمان نواخته‌شدن سوت رقابت‌ها، فقط‌و‌فقط با حسن روحانی در کارزار حاضر باشد. 


گفتمان جلیلی، بدیل گفتمان احمدی‌نژاد است؟ 
در میان چهره‌های اصول‌گرایی که این روزها گمانه‌هایی درمورد حضور آنها در عرصه رقابت وجود دارد، به نظر می‌رسد سعید جلیلی نزدیک‌ترین رفتار را به احمدی‌نژاد سال ۸۴ خواهد داشت. چه اینکه این گمان می‌رود او نیز همچون محمود احمدی‌نژاد بتواند با شعارهایی از جنس او رأی مردم را به سوی خود جلب کند. تحلیل دقیق مؤلفه‌های گفتمانی سعید جلیلی بر‌اساس جدیدترین اظهارات او در گچساران، دهدشت و دانشگاه شاهد- که به ترتیب در ۲۱ و ۱۶ اسفند بیان شد- از حوصله این نوشتار خارج است؛ تنها مرور کلی این اظهارات نشان می‌دهد که کلیدواژه‌هایی همچون فقر، فساد، تبعیض، اقتصاد مقاومتی، مردم، تفکر انقلابی، عدالت، اسلامیت، مستضعف و اسلام آمریکایی/ اسلام ناب، شالوده مفهومی گفتمان او را تشکیل می‌دهند؛ مؤلفه‌هایی که می‌توان آنها را حول مفهوم «اسلام انقلابی» مفصل‌بندی کرد. 
جلیلی در حوزه سیاست خارجی منتقد دولت است و از «جهان سوم‌گرایی» حمایت می‌کند. او در نقد سیاست خارجی دولت می‌گوید: «می‌گویند برای حل مشکل بیکاری باید سیاست خارجی‌مان فعال شود و با تعامل با دنیا این مشکل را حل کنیم اما باید مشخص شود منظور از دنیا و تعامل با آن چیست؟ آیا سه یا چهار کشور خاص تمام دنیا هستند یا اینکه طوری عمل کنیم که بازار اقتصاد کشورهای دیگر شویم تا جایی که تولید داخلی فلج شود، اسمش تعامل با دنیاست؟»
در حوزه اقتصادی نیز جلیلی منتقد سیاست‌های «توسعه‌گرا»ست. او در بخشی از جدیدترین اظهاراتش می‌گوید: «نمی‌شود گفت باید پیشرفت کنیم و همزمان عده‌ای نیز زیر چرخ‌دنده‌های توسعه له شوند»؛ اشاره به برداشتی که مدت‌هاست بخشی از سیاستمداران از سیاست‌های اقتصادی «توسعه‌گرا» دارند. 
در حوزه سیاست و مناسبات داخلی نیز جلیلی بر نقش مردم و «توده‌گرایی» تأکید می‌کند. او در‌این‌زمینه به نفی ساختار دوحزبی و نیز ارتباط مستقیم با مردم اصرار دارد. او در اظهارات خود در دانشگاه شاهد در ۱۶ اسفند می‌گوید: «اینکه امروز بعضی‌ها از «سیاست‌ورزی» سخن می‌گویند، منظورشان این است که مثلا مدل دوحزبی آمریکا را در ایران هم شکل دهیم اما این کار غلط است و به‌جای این اقدامات باید به مناسبات اصیل دینی بازگشت، نه تقلید از مدل‌هایی که ترامپ آن را فلج توصیف کرد و دیگر کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور نیز گفتند معضل امروز ما شکاف یک درصد و ۹۹ درصد است که نشان می‌دهد این معضل، ناشی از ناکارآمدی سیستم آمریکاست.»
وجود چنین مؤلفه‌هایی در گفتار سعید جلیلی این معنا را به ذهن متبادر می‌کند که باوجود تبلیغات پرحجمی که احمدی‌نژاد و همراهانش برای انتقال این پیام در افکار عمومی به راه انداخته‌اند که «حمید بقایی، احمدی‌نژاد دوم است» اما از اظهارات جلیلی برمی‌آید که از زاویه شعاری و گفتاری، این سعید جلیلی است که شبیه‌ترین گفتمان را به احمدی‌نژاد دارد. 
آیا جلیلی می‌تواند موفقیت احمدی‌نژاد را تکرار کند؟ 
اگرچه آن‌چنان که گفته شد، مؤلفه‌های گفتمانی سعید جلیلی با دقایق گفتمانی محمود احمدی‌نژاد شباهت بسیاری دارد اما عواملی چند موجب می‌شود که نتوان پیش‌بینی کرد جلیلی در کارزار انتخابات سال ۹۶ موفق باشد. اولین دلیل موضوعی است که با اصطلاح «اعتبار منبع» می‌شناسیم. چه اینکه باوجود تلاش‌های جلیلی برای جداکردن خود از احمدی‌نژاد، او «اعتبار منبع» خود را از دبیری شورای‌عالی امنیت ملی می‌گیرد که ریاستش را محمود احمدی‌نژاد برعهده داشت. 
همین اعتبار، منبع موجب پیوند جلیلی این‌بار نه‌فقط به «گفتمان احمدی‌نژاد» که به «عملکرد احمدی‌نژاد» خواهد شد؛ عملکردی که به شهادت آمار و ارقام، مملو از فساد و اختلاس و بی‌قانونی است و چنین عملکردی می‌تواند برای جلیلی‌ای که یکی از مدیران بلندپایه احمدی‌نژاد بود، دردسر ایجاد می‌کند، به آن معنا که افکار عمومی، جلیلی را نه‌ به دلیل گفتمانی که حامل آن است که به دلیل عملکرد رئیس سابقش مورد قضاوت قرار خواهد داد. 
دلیل دومی که موجب می‌شود نتوان چندان به موفقیت سعید جلیلی امید داشت، این مسئله است که جلیلی «هندوانه دربسته‌ای نیست» و در منظر افکار عمومی، چهره شناخته‌شده‌ای است. چه اینکه بخشی از جذابیت احمدی‌نژاد در سال ۸۴ این مسئله بود که او برای افکار عمومی، چهره‌ای ناشناخته و خارج از دو جریان اصلی سیاست در ایران بود و همین موجب جذب بخشی از آرا به سمت او شد اما جلیلی چنین ویژگی‌ای ندارد. 
دلیل سوم در پیش‌بینی عدم موفقیت سعید جلیلی به‌عنوان نامزد ریاست‌جمهوری، این‌بار نه ناظر به «عملکرد»ها که ناظر به اصل گفتمانی است که سعید جلیلی، حامل آن است. سؤال جدی آن است که آیا افکار عمومی، خواستار و آبستن شعارهایی نظیر آنچه جلیلی مروج آن است، هستند یا خیر؟ قضاوت دراین‌باره نیاز به مطالعات دقیق افکارسنجی دارد اما اگر پایه هویتی دولت یازدهم را سیاست خارجی و توافق برجام دانسته و گفتمان جلیلی را تقابل با این گفتمان بدانیم (یعنی دوگانه تعامل/ تقابل با جهان؛ همچون سال ۹۲)، به اذعان بسیاری از نظرسنجی‌ها، بخش بزرگی از مردم همچنان از این توافق برجام حمایت می‌کنند. چه اینکه لابد سعید جلیلی از این حمایت مردم از توافق برجام خبردار بوده که در پاسخ به پرسشی در دانشگاه شاهد درباره لغو برجام، از عدم لغو این توافق می‌گوید: «وقتی در یک توافق، ما به همه تعهداتمان عمل کرده‌ایم و طرف مقابل تعهداتش را انجام نداده ما نباید خواستار لغو آن توافق شویم چون ضرر بیشتری خواهیم کرد بلکه باید مطالبات واقعی مردم را مطرح و پیگیری کنیم.»
اما دلیل چهارمی که می‌توان در عدم موفقیت جلیلی اقامه کرد، تناقضی است که او با آن دست‌به‌گریبان است. احمدی‌نژاد سال ۸۴ درحالی توانست موفق شود که هم حامل گفتمانی رادیکال بود و هم فارغ از احزاب علم مردم‌گرایی و نفی نهادهای اصول‌گرا را بلند کرده بود اما در شرایط فعلی برای جلیلی این‌گونه نیست، درحالی‌که جلیلی حامل گفتمانی رادیکال است اما این «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» جمناست که علم «مردم‌گرایی» را بر دست گرفته؛ جبهه‌ای که جلیلی، خود را خارج از آن تعریف کرده است. درنهایت، از مجموع دلایل فوق می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که اگرچه جلیلی، حامل گفتمانی شبیه احمدی‌نژاد است و همین این گمان را تقویت می‌کند که او نیز می‌تواند موفقیت سال ۸۴ احمدی‌نژاد را تکرار کند اما به‌ دلیل اعتبار منبعی که از دوره احمدی‌نژاد دارد و ناشناس‌نبودنش و عدم گرایش مردم به گفتمانی که جلیلی در سیاست خارجی حامل آن است، نمی‌توان موفقیتی برای جلیلی پیش‌بینی کرد.

دیدگاهتان را بنویسید