آغاز دوران «اما و اگر» در فوتبال ایران
پنجشنبه شب اما با تلنگری سخت، به یکباره از رویای شیرین ۸ سال آقایی در فوتبال قاره کهن برخاستیم
حال و هوای یأسآلود حاکم بر کشور و خصوصا هواداران دو آتیشه فوتبال بعد از برد غمانگیز و ناکافی برابر ایرلند جنوبی در بازی رفت از مرحله پلی آف جام جهانی ۲۰۰۲ و یا تساوی برابر کره در بازی آخر ایران در راه رسیدن به جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی را به یاد بیاورید.
اگر نبود پنالتی بی مورد رحمان رضایی و یا اینکه موقعیت تک به تک علی کریمی با شیگیون دروازبان آماده ایرلندیها به گل ختم میشد، فوتبال ایران به جای ایرلند جنوبی به جام جهانی ۲۰۰۲ صعود میکرد اما هیچکدام از این اتفاق ها رخ نداد. و یا اگر مسعود شجاعی بعد از اینکه ایران در سئول از میزبانش پیش افتاد، دروازه خالی کرهای ها را برای بار دوم باز میکرد و ایران به جای رسیدن به تساوی، برنده از زمین خارج میشد ما به جای تیم ملی کره شمالی، مسافر آفریقای جنوبی میشدیم، اما این اتفاق هم نیفتاد تا ایرانیها بزرگترین رویداد فوتبالی دنیا در سال ۲۰۱۰ را هم از خانه تماشا کنند.
این اما و اگرها و هزاران «اما و اگر» دیگر که در تاریخ پر فراز و نشیب فوتبال ایران کم نبوده طی ۸ سال حضور کارلوس کیروش در تیم ملی به طور کامل به ورطه فراموشی سپرده شده بود و جای خود را به بردهای رفت و برگشت در برابر رقیب قدرتمند سنتیمان کره داده بود.
دو بار صعود متوالی به جام جهانی که آخرین آن بدون گل خورده و حرف و حدیث انجام شد، تنها گوشهای از دستاوردها و نتایج درخشان مربی پرتغالی در فوتبال ایران بود.
از رکورد دست نیافتنی ۷ سال شکست ناپذیری برابر کشورهای آسیایی که بگذریم بدون تردید کسب ۴ امتیاز از گروه مرگ جام جهانی۲۰۱۸ روسیه در مقابل حریفانی همچون اسپانیا قهرمان جام جهانی، پرتغال قهرمان جام ملتهای اروپا و مراکش قهرمان قاره آفریقا حداقل تا سالهای متمادی تکرار ناشدنی خواهد بود.
کیروش تا اندازهای سطح توقع ایرانیها از تیم ملی را بالا برده بود که هیچ نتیجهای به غیر از صعود از گروه مرگ را متصور نمیشدند. او کار را به جایی رسانده بود که انتقاد از تیم ملی به مسائل پیش پا افتادهای همچون تعداد نفرات کم هنگام حمله، دیده نشدن بازیکنان داخلی، جنس البسه تیم، بازیهای تدارکاتی، محل برگزاری اردو و موارد دیگری از این دست، محدود شده و خیال همه فوتبالیها از صعود و نتیجه گرفتن کاملا آسوده بود.
پنجشنبه شب اما با تلنگری سخت، به یکباره از رویای شیرین ۸ سال آقایی در فوتبال قاره کهن برخاستیم و به یاد جشنهای خیابانی مردم شهرهای کشور پس از نتایج غرورآفرین در جام جهانی گذشته، تصاویری از رقص و پایکوبی عراقیها در خیابانهای بغداد و کربلا و موصل را نظاره کردیم.
چه زیبا گفتهاند «ملتی که تاریخ خود را نداند محکوم به تکرار آن است.» ما تاریخ فوتبال ایران و حرص و جوش خوردنهای همیشگیمان برای صعود را فراموش کرده بودیم و پنجشنبه شب در امان محکوم به تکرار آن شدیم.