چغارت و بورس
چغارت که به معنای “بلندی” است امروزه به یک گودال تبدیل شده و از آغاز بهره برداری در سال ۱۳۵۰ تا امروز که ۲۳ خرداد ماه ۱۴۰۰ است خیلی ها را به نون و نوا رسانده است. کارگران، تکنیسین ها…
چغارت که به معنای “بلندی” است امروزه به یک گودال تبدیل شده و از آغاز بهره برداری در سال ۱۳۵۰ تا امروز که ۲۳ خرداد ماه ۱۴۰۰ است خیلی ها را به نون و نوا رسانده است. کارگران، تکنیسین ها و مهندسانی که در آن کار می کرده و خاک و آفتاب آن را خورده اند تا کسانی که در برهه های مختلف، موج سواری کرده و به نان که چه عرض کنم، به نوایی هم رسیده اند.
چغارت که هسته اولیه شرکت سنگ آهن مرکزی ایران – بافق را تشکیل داده، جور توسعه و به عبارت بهتر، توسعه صنعتی مناطق مختلف از جمله اصفهان و تا حدودی اهواز را هم کشیده و امروزه نه از بلندای۱۵۰ متری آن و ریشه ۳۰۰ متری اش خبری هست و نه از ذخیره ۲۰۰ میلیون تنی اش که عیار آن زبانزد عام و خاص بوده، چیزی مانده و اگر ده تا آنومالی دیگر مانند آنومالی شمالی، میشدوان، شیطور و چاه گز هم به آن تخصیص یابد (که نمی یابد)، هیچ کدام و حتی جمع همه آنها، چغارت نمی شود.
و اما، این روزها بحث پیوستن و عدم پیوستن شرکت سنگ آهن مرکزی ایران – بافق به بورس داغ است. این موضوع، موافقان و مخالفان زیادی دارد ولی همه کارشناسان بی طرف و منصف اقتصادی معتقدند که پیوستن یک بنگاه اقتصادی به بورس، مزایای زیادی دارد و منجر به شتاب توسعه در آن می شود و این همان راهی است که مجتمع های صنعتی و معدنی چادرملو و گل گهر رفته اند و علیرغم اینکه بیش از ۲۰ سال از شرکت سنگ آهن مرکزی عقب تر بوده اند ولی امروزه هیچ مضیقه و دغدغه مالی برای سرمایه گذاری و ایجاد واحدهای جانبی نداشته و به طور مرتب از افتتاح یک پروژه و آغاز پروژه دیگری در آنها شنیده می شود و اگر وضعیت به همین منوال پیش برود و شرکت سنگ آهن مرکزی برای ساختن یک کارخانه جدید منتظر نگاه و تامین اعتبار قطره چکانی آن از سوی صندوق بازنشستگی فولاد باشد، دیری نخواهد پایید که نام این شرکت در جمع در حال توسعه و پرشتاب صنعت فولاد کشور گم و فاصله عقب ماندگی آن با همتایانش زیاد و زیادتر می شود.
با همه این اوصاف و مزایایی که ذکر شد و علیرغم اینکه به طور مرتب دیده و شنیده می شود شرکت های دیگر معدنی و صنعتی، هر چند وقت یک بار از پروژه های خود رونمایی می کنند و حتی اخیرا در همین استان یزد به تولید ورق های فولادی نیز ورود کرده اند، سوال اینجاست که پس چرا اجرای این طرح تحول زا، مخالفانی دارد؟ در پاسخ باید گفت که گذشته از منافع و خرده فرمایشاتی که برخی از اشخاص در پستوی شرکت های غیر بورسی دارند، مشکل اصلی، دیوار بلند بی اعتمادی است که باعث می گردد شهروندان و نمایندگان آنها به تصمیمات مراجع بالادستی با دیده شک و تردید نگاه کنند زیرا می بینند علیرغم همه پیگیری ها، سمت و سوی شرکت تهیه و تولید مواد معدنی ایران به جهتی است که محصولات خام یک آنومالی همانند ۱۴ و ۱۴a را از شهرستان و استان خارج کند و توجهی به شرکت سنگ آهن مرکزی که آن را کشف و ۵ دهه در خدمت ایجاد و توسعه ابرشرکت های بزرگ فولادی کشور بوده، نکند و همچنین، صندوق بازنشستگی کارکنان فولاد نیز نتوانسته افکار عمومی را قانع کند که به دید یک گاو شیرده به منابع و بنگاه های تحت تیول خود نگاه نمی کند و دید توسعه ای به آنها دارد.