معکوس به سمت جلو
به تازگی رسانه ملی در مسیر پیدا کردن مخاطب از دست رفته به شاهکارهای عجیبی دست میزند و گاهی از خطوط قرمز سابق خود نیز گذر می کند، در یک مسابقه به اصطلاح خانوادگی با الگوبرداری از شبکه های اجتماعی با جامعه ی مخاطبینی از تمام رده های سنی، رینگ مسابقه ای را نشان می دهد که دو نفر کمربند به دست با چشمان بسته به دنبال چهار مرد زنگوله به پا می دوند و به آنها شلاق میزنند و مجری و تماشاچیان نیز ضمن تشویق، آنها را ترغیب به کتک زدن می کنند، حرکتی باور نکردنی از رسانه ای که خود را در مسیر فرهنگ سازی و اصلاح جامعه می داند!
هدف وسیله را توجیه نمی کند و حرکت معکوس رسانه نه تنها مخاطب نمی زاید بلکه طرفداران موجود را نیز به فنا می دهد. تصور کنید کودکی به تماشای این مسابقه نشسته و با چشم خود می بیند که عده ای با تشویق حضار دیگری را کتک میزنند و برنده مسابقه آن کسی است که بیشتر کتک زده و یا آن مرد زنگوله پایی است که بهتر گریخته است، آیا او از این مسابقه الگوبرداری نخواهد کرد؟ تفاوت رسانه ملی با شبکه های اجتماعی که فیلتر هستند در چیست و آیا ناظرین سرسخت برنامه های اجتماعی و سیاسی این سبک برنامه را تایید می کنند و اصلا کارشناسان مذهبی رسانه این مسابقه را دیده اند؟
وقتی یک رسانه سلیقه ای عمل می کند و بسیاری از توانمندی های خود را از دست می دهد دست به دامان هر چیز برای بقا میشود و در این مسیر شاید این کوتاه ترین مسیر برای بدترین مقصد باشد.
در مسیر عدم استقبال از رسانه،قدم اول را رسانه بر میدارد و مردم در این سرازیری ایجاد شده تنها در میدوند،ذائقه مردم را دست کم نگیرید و برنامه های آبکی به خورد آنها ندهید،عاقبت این سیاست تنها ماندن رسانه است.