راه «بریکس» برعکس راه ما

دو مجمع بین المللی “بریکس” و “شانگهای” با استراتژی و هدف همکاری جمعی اقتصادی بین کشورهای عضو و بهره مندی از توانمندیهای اقتصادی اعضا؛ تشکیل شده اند. برعکس استراتژی ما که اقتصاد را با سیاست و هر دو را با زلف ایدئولوژی خود گره زده؛ از این دو گروه اقتصادی دنبال ساختن سکوی پرتاب و اتحاد علیه هستیم و لذا راه ما و آنها همسو نیست. شاهد اول مدعای نگارنده اظهارات سران تشکیل دهنده هردو پیمان می باشد که باصراحت بر این نکته تاکید کرده اند.

شاهد دوم مدعایم آمار دبیرخانه این دوپیمان اقتصادی و آمار بانک مرکزی کشورهای عضو است که به بانک جهانی ارائه نموده و حکایتگر بالاتر بودن میزان مبادلات تجاری اعضا با آمریکا و اروپا بیش از مبادلات داخلی آنهاست که نزدیک یک پنجم کل تبادلات جهانی را شامل می شود با این تفاوت که در “بریکس” از تسلط روس و چین که در پیمان “شانگهای” می بینیم، خبری نیست.

شاهد سومم مخالفت سه کشور عضو شانگهای با عضویت ایران است که نگرانی ها و گلایه های خاص خود از ایران را داشتند. اگر به اعضای پیمان “بریکس” که مخفف حروف انگلیسی  نام کشورهای بانی آن است، بنگریم (برزیل، روسیه، هند، چین و اخیرا آفریقای جنوبی) رقابت سختی بین آنها در زمینه های مختلف از جمله حوزه نفوذ بالاخص در آفریقا و جنوب شرق آسیا  و انرژی می بینیم. هند با چین؛ چین با هند و روسیه و روسیه با همه در رقابت و تضارب منافع هستند. اهمیت اجلاس اخیر “بریکس” علاوه بر انزوای روسیه و عدم حضور پوتین در داوطلبی بیست کشور برای عضویت در آن است از جمله ایران، عربستان، امارات متحده عربی و….در حالیکه راهکار عضویت در “بریکس” هنوز مشخص نشده است و بانیان “بریکس” در پی فرصت استثنایی پدیدآمده ناشی از کمرنگ شدن حضور استراتژیک آمریکا در خاورمیانه و اختلافات شدید داخلی این کشور و فلاکت اروپا بوده تا از این آب گل آلود؛ ماهی مراد خویش صید کنند. همین امر هوشیاری افزونتر و حضور از موضع قدرت نه با وضع کنونی اقتصادی اجتماعی دولت را می طلبد.

حضور رئیس جمهور کشورمان برعکس توفان ‌تبلیغاتی در تهران، بدون گرویی لازم که عرض خواهد شد به اندازه نسیمی تکانش اقتصادی در برندارد زیرا درپارامترهای مختلف از جمله میزان ذخیره ارزی و توسعه اقتصادی که درون مایه و هدف اصلی کشورهای نوظهور اقتصادی است درکنار جایگاه اقتصادی هرکشور در تبادلات جهانی و ترازنامه ها صادرات و واردات دیده می شود و ایران سخت از اعضا و داوطلبان عضویت چیزهایی کم دارد. از نفوذ و سرعت اینترنت و قرار گرفتن درکریدورهای ارتباطی شرق و غرب که رفته رفته در حال حذف کردن مان هستند و همچنین جایگاه ایران در بلوکهای انرژی؛ همچنین میزان توسعه زیرساختها که اولین پلکانش راه و خطوط ریلی و ترابری هوایی و…می باشد. بهتر است قبل از هرچیز از حاشیه به متن آمده  اوضاع  دیگری از اقبال و پشتیبانی ملی را به دولتها نشان دهیم.

لذا پیشنهاد اقتصادانان و سیاسیون به رئیس جمهور قبل از بال بال زدن برای عضویت و پروازهای خارجی دیدار و دلخوش به استقبال و خوانش سرود و رقص استقبال کنندگان این است که باید یک بار برای همیشه تابوها و بند و سدهای ساخته شده در برابر دولتهای قبل که گفته می شد نظام و رادیکال ها و ارتدوکسهای آن بدانها و مدیرانش اعتمادی ندارند و واهمه از فروش ارزشها و خرید ذلت داشتند رابشکند.

تابو مذاکره مستقیم یا تابو پیمانها و قراردادهای اقتصادی بین المللی و اصول اولیه بانک جهانی از جمله لوایح شفافیت مالی و F.A.T.F از سر راه این دولت که امین و محبوب و معتمد است برداریم. برداشتن موانع خودساخته و بدیهی و الزامی که در امور بس جزئی مانع بازگشت پول فیفا و قرارداد با مربی و بازیکن خارجی و دیگر فدراسیونهای جهانی و کمیته بین المللی المپیک شده است و میلیونها دلار ضرر مادی و اعتباری داشته ایم برداریم چه رسد به معاهدات کلان اقتصادی و پول نفت که بزرگترین و اولین سد برسر هرپیمانی خواهد بود.

لذا دکتر رئیسی اول داخل ایران با بستن پیمان همکاری و اخذ مساعدت با مراکز قدرت و تصمیم سازی گام خود را محکم کرده با دست پر و ارسال علائم و پالاسهای روشن از برخورداری حمایت کامل نظام و حاکمیت به طرفهای مقابل  بلیط پرواز های خارجی را رزو کند وگرنه از شانگهای و بریکس و امثالهم جز چند عکس و لبخند و هزار خبر و پایکوبی یاران چیزی عاید ملت و اقتصاد لنگان و ناشادابش نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید