از دارالعباده تا دارالسیاسه
در تاریخ یازدهم تیرماه امسال (۱۴۰۲) به مناسبت چهل و یکمین سالگرد شهادت آیتالله حاج شیخ محمد صدوقی، مقالهای در روزنامه جمهوری اسلامی به قلم اینجانب منتشر شد تحت عنوان «دارالسیاسه یزد» که در آن نوشتم با اینکه یزد از قدیمالایام به «دارالعباده» معروف بود ولی مشاهدات من در سفر سال گذشتهام (۱۴۰۱) به این شهر، مرا متقاعد کرد که اکنون یزد به «دارالسیاسه» تبدیل شده است.
بحثهای بسیار عمیق، دامنهدار و متنوع سیاسی که در یک جلسه پرسش و پاسخ با جمعی از نخبگان یزد در روز هشتم تیرماه ۱۴۰۱، اعم از دانشگاهیان و مدیران باسابقه در این شهر داشتم، این نکته را در ذهنم عمیقاً حک کرد که سیاست در یزد حرف اول را میزند آنهم سیاستی همهجانبه، دقیق و واقعگرایانه. در آن مقاله تقریباً مفصل به شهروندان یزدی توصیه کردم در عین حال که «دارالسیاسه» بودن یزد را حفظ میکنند مواظبت کنند شهر و استانشان محتوای «دارالعباده» بودن را هم داشته باشد و به این واقعیت توجه کنند که «دارالسیاسه»ای خوبست که «دارالعباده» هم باشد.
از جمله نکاتی که در جلسه پرسش و پاسخ یزد مطرح کردم این بود که فعالان سیاسی این شهر و استان خوبست افکار دقیق سیاسیشان را در قالبهای مختلف از طریق فضای مجازی به دیگر شهرها و استانها صادر کنند درست مثل نوحههای سینهزنی حماسی که همشهریانشان چند سالی است مبتکرانه عرضه میکنند و نهتنها توجه هممیهنان ایرانی خود را جلب کردهاند بلکه این کارشان مشتاقانی نیز در نقاط مختلف جهان پیدا کرده است.
امسال در ایام عاشورا، از یکطرف نوحههای سینهزنی جدیدی از یزد به فضای مجازی راه یافت و از طرف دیگر در دزفول نیز یک هیأت سینهزنی با نوحهای به زبان محلی، مسئولین نظام را مخاطب قرار داده و گفته شما به حجاب زنان چسبیدهاید در حالی که سفره مردم خالی از نان است و کشور از فساد و دزدی رنج میبرد! روشن است که دزفولیهای متدین نمیخواهند حجاب را نفی و کشف حجاب را تأیید کنند، آنها میخواهند به مسئولین نظام بگویند اگر مردم را از فقر نجات بدهید و عدالت را در کشور برقرار کنید و جلوی دزدی و فساد را بگیرید، مسأله حجاب هم درست میشود و نیازی به هزینه کردن بودجه، بکارگیری نیرو، بگیر و ببندها و تشکیل دادگاه برای مبارزه با کشف حجاب نخواهید داشت.
نوحههای سینهزنی از نوع حماسی، امسال به دلیل شرایط سیاسی خاصی که بر جامعه حاکم است، بشدت مورد استقبال مردم در سراسر کشور قرار گرفته و فضای مجازی را تسخیر کرده است. این استقبال بگونهایست که به جرأت میتوان گفت در این زمینه هم فضای مجازی، رسانه ملی را پشت سر گذاشته و بینندگان و شنوندگان بیشتری را به خود جلب کرده است. افسوس که رسانه ملی به جای نوآوری در زمینه عزاداریها هر سال بیش از گذشته به مداحیهای سطحی و دور از اهداف حماسه حسینی متوسل میشود و از آنچه در جامعه و افکار مردم مطرح است فاصله بیشتری میگیرد.
این تصور، درست نیست که با پررنگ ساختن و رنگ و لعاب دادن به ظاهر هیأتهای عزاداری و بلندتر کردن صدای طبل و شیپور میتوان افراد بیشتری را جذب کرد. حتی اگر کسی جذب هم بشود و حواسش از مشکلات زندگی و نارسائیها و مفاسد و گرانیها به امور دیگر مشغول شود، این یک عارضه موقت خواهد بود و دوام نخواهد داشت. مسئولان نظام و دست اندرکاران رسانه ملی به این واقعیت توجه کنند که «دارالعباده» ایران در حال تبدیل شدن به «دارالسیاسه» است. شما نمیتوانید جلوی این پدیده را بگیرید ولی اگر درست عمل کنید شاید بتوانید کاری کنید که این «دارالسیاسه» در عین حال «دارالعباده» هم باشد.